سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقوق منابع طبیعی + قانون منابع طبیعی + 6

[سخنان فقها درباره احیاء موات ]

1 - شیخ در کتاب احیاء موات مبسوط گوید: "و اما آنچه که بدان احیا صورت پذیرد در شرع چیزی وارد نشده که بیان کند چه چیز احیا است و چه چیز احیا نیست جز اینکه چون پیامبر اکرم (ص) می  ‎فرماید: "هر که زمینی را احیا کند از آن اوست" و در لغت معنی آن یافت نمی شود، در اینجا باید به عرف و عادت مراجعه کرد; پس آنچه را مردم در عادت خودشان احیا می  ‎شناختند آن احیا است و زمین های موات با انجام آن احیا می  ‎شود و به ملکیت در می  ‎آید، همانند این جمله که می  ‎فرماید: "خریدار و فروشنده اختیار فسخ معامله را دارند تا هنگامی که پراکنده نشده اند" و آن حضرت از فروش چیزی که در اختیار قرار نمی گیرد نهی فرمود، و این که فرمود: "حکم قطع دست سارق اجرا نمی شود، مگر در صورتی که قیمت مال مسروق به اندازه قیمت سپر (یعنی یک چهارم دینار) برسد"(1[1] دروس 294/.

)که در همه این امور باید به عرف و عادت مردم مراجعه شود." پس در مسأله ما نحن فیه یعنی : احیاء زمین برای خانه یا باربند احشام یا کشاورزی بدین گونه است : احیاء زمین برای خانه، به کشیدن دیوار در اطراف زمین و زدن سقف بر روی آن است، پس اگر چنین کاری انجام داد آن را احیا کرده است و آن زمین به ملکیت مستقروی در آمده است، و فرقی نمی کند که دیوارهای آن با گل باشد یا آجر یا گچ یا چوب . و اما اگر بخواهد باربند بسازد، احیاء آن به این است که دیواری به دور زمین بکشد چه با آجر یا خشت یا گل یا چوب . ولی در این مورد دیگر زدن سقف لازم نیست . و کارگذاشتن در برای خانه و باربند لازم نیست . و برخی گفته اند لازم است ولی ظاهرا لزومی ندارد.

و اما احیاء زمین برای کشاورزی به این است که اطراف آن خاکها را جمع کند که عرفا به آن "مرز" می  ‎گویند و برای آن آب پیش بینی کنی با احداث قنات یا چاه یا چشمه و نیز کشیدن جویها برای آبیاری آن که این سه چیز در احیاء زمین برای کشاورزی شرط است . و برخی گفته اند باید کشاورزی و کشت هم در آن صورت گیرد، تا مفهوم احیا محقق شود، ولی صحیح این است که این دیگر شرط نیست، همانگونه که ساکن شدن در خانه نیز شرط احیاء خانه نیست .

و اما اگر زمین را برای کاشتن درخت احیا کند در این صورت احیا آن بدین است که در آن درخت بکارد و آب را به پای آن برساند، که اگر اینگونه کرد آن را احیا کرده و اگر احیا کرد و مالک آن شد مرافق آن را نیز مالک می  ‎شود، چون اصلاح زمین جز با در اختیار داشتن آنها امکان پذیر نیست ."(1) [1] جواهر ‏32/38.

باید گفت : ظاهر کلام ایشان این است که صدق احیا به حسب موارد مختلف و متفاوت است برای خانه و مسکن دیوارکشی و سقف زدن لازم است، اما برای ساختن باربند تنها کشیدن دیوار کافی است . برای ایجاد مزرعه ایجاد مرز و کندن جوی و بردن آب شرط است، و برای ایجاد باغ ایجاد مرز و بردن آب و کاشتن درخت .

و ظاهرا در زمین کشاورزی پیش بینی و تهیه آب کافی است و لزومی ندارد آب فعلا بر روی زمین جاری شود، بلکه بسا در زمینهای دیم نیاز به آبیاری نداشته باشد و با آب باران آبیاری شود.

ظاهرا آنچه مرحوم شیخ در سخنانشان یادآور شده اند از باب مثال است، زیرا بنای مغازه و مخازن و کارگاه و کارخانه و مدارس و دانشگاه و ادارات و بانکها و... از اموری

که مردم بدان نیازمندند از آشکارترین مصادیق احیا است و کیفیت احیا در آنها مختلف و متناسب با هدف ها و مقاصد آنهاست .

2 - در احیاء الموات شرایع آمده است :

"مبحث دوم، در کیفیت احیا است . و مرجع آن عرف است چون در شرع و لغت بر چگونگی آن تصریح نشده است . و آن بدین گونه است که اگر کسی قصد سکنی داشته باشد، همین که زمین را دیوار کشی کند ولو با چوب و نی و یا بر آن سقف بزند، به گونه ای که بتوان در آن سکونت کرد احیا محقق شده است . و نیز اگر بخواهد باربند بسازد که در این مورد تنها دیوارکشی کافی است و نیاز به سقف نیست . و گذاشتن در شرط نیست . و اگر قصد کشاورزی داشته باشد در تملک زمین سنگچین کردن با ایجاد مرز و تسطیح و آوردن آب با ایجاد جوی و کارهایی مشابه اینهاست، ولی کشت و زراعت شرط نیست، زیرا این مثل سکونت در خانه بهره برداری است نه شرط. و اگر زمین را درخت کاری کرد و آب بر آن جاری ساخت احیا محقق شده است . و نیز اگر زمین جنگل و نیزار باشد و او درختانش را قطع کرد و نی ها را برید و زمین ها را اصلاح کرد و نیز اگر زمین آبگیر است و او آبها را خشکاند و آن را برای آباد شدن آماده ساخت، زیرا عرف مردم همه اینها را احیا می  ‎داند زیرا اینگونه کارها زمین را آماده بهره وری می کند که ضد مردگی است ."(1)

اینکه ایشان فرمود "یا سقف بزند" ظاهر آن این است که برای برخی زمینها دیوارکشی و برای بخشی از آن زدن سقف برای صدق مسکن کافی است، همانگونه که برای ساختن خانه متعارف است، نه اینکه هر یک از اینها جداگانه در صدق مسکن کفایت کند، و ممکن است به جای "یا سقف" "و سقف" باشد که در این صورت بی


[1] معنای تقابل عدم و ملکه را پیش از این یادآور شدیم .

اشکال است . و دانستی که آماده کردن آب برای زمین کشاورزی کافی است و لزومی ندارد که آب فعلا بر زمین روان گردد. و اینکه فرمود: "اگر جنگل باشد" منظورشان این است که برگرفتن موانع از درختان و جمع آوری آبهای مزاحم در صورتی که به دنبال آن اصلاح زمین و آماده شدن آن برای کشت باشد در صدق احیا کافی است .

ولی اشکالی که به ایشان وارد است اینکه : صرف اصلاح زمین و آماده کردن آن برای آبادی تا هنگامی که عنوان آباد به آن اطلاق نشود کافی نیست . و آبادی خانه، باربند، مزرعه، باغ هر یکی با دیگری متفاوت است .


» نظر