سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقوق منابع طبیعی + قانون منابع ...7

کتاب مسالک [که شرحی بر شرایع است ] دو جمله اخیر ایشان را بر جمله "و اگر زمین را درختکاری کرد" عطف کرده و همه را مربوط به صورتی دانسته که کسی در نظر داشته باغی پدید آورد، با اینکه ظاهرا مقصود ایشان در دو جمله اخیر مطلق احیا است نه احیا برای بستان تنها، بلکه در کلام مصنف نامی از بستان و قصد او نیست، و تنها یادآور شده که کاشتن درخت و آوردن آب موجب تحقق احیا می  ‎شود، و این سخن درستی است .

3 - در تذکره در این زمینه مطالبی آمده که خلاصه آن اینگونه است : "از عادت شرع این است که چون لفظی را به صورت مطلق می  ‎آرود و بر مفهومی جز مفهوم عرفی آن تصریح نمی کند باید به معنای عرفی آن حمل شود، مانند مفهوم "قبض" و "حفاظ" و در باب سرقت در روایات مفهوم احیا آمده ولی مفهوم آن بیان نشده است، پس اطلاق آن به همان چیزی که متعارف جامعه است حمل می  ‎شود، و این نسبت به احیا شونده متفاوت است .

مسأله : اگر بخواهد در زمین سکونت گزیند، احیاء آن به این است که آن را به صورت خانه در آورد، و این بدینگونه است که اطراف آن دیوار بکشد و قسمتی از آن را سقف بزند، و دیوارکشی یا با آجر است یا با خشت یا با گل یا چوب و نی، به حسب عادت اقوام مختلف . این قول شیخ است، و آن نظر اکثر شافعیه است، و بعضی سقف زدن را

  در احیاء خانه شرط نمی دانند، و این یکی از دو نظر احمد است، بر اساس روایت منقول، از پیامبر(ص) که : "هر کس بر زمینی دیوار کشید از آن اوست ;" و چون دیوار باز دارنده است، پس احیا محسوب می  ‎شود، همانگونه که اگر برای نگهداری گوسفندان باشد احیا است و در این موارد قصد معتبر نیست، زیرا می  ‎تواند برای گوسفندان با گچ و آجر باربند بسازد و بعد قسمت هایی از آن را برای مسکن جدا کند که در این صورت با این که قصد نکرده مالک می  ‎شود. و نیز اگر به مجرد دیوار کشی آن را به ملکیت خویش درآورد می  ‎تواند در همانجا بدون آن که سقفی بزند خود زندگی کند، بدون آنکه شرط سقف زدن وجود داشته باشد. و اکثر شافعیه در احیاء خانه کارگذاشتن در را لازم دانسته اند، زیرا در منازل عادت بر این بوده که بر آن در نصب می  ‎کرده اند. ولی این را شیخ نیاورده .

مسأله : اگر بخواهد زمینی را احیا کند که در آن گوسفندان به استراحت بپردازند، یا مکانی برای خشک کردن میوه ها باشد یا در آن چوب و هیزم جمع آوری کند، در این صورت تنها دیوارکشی کافی است و نیازی به سقف زدن نیست به اجماع فقها و بر اساس قضاوت عرف، و در اینکه آیا درگذاشتن شرط است یا نه، همانگونه که پیش از این گفتیم مورد اختلاف است .

مسأله : اگر بخواهد زمین مرده ای را برای احداث مزرعه احیا کند، در احیاء آن چند چیز شرط است :

 


2 - پیش از این از شرایع درباره شرایط احیا خواندیم : "پنجم : اینکه کسی با سنگچین بروی پیشی نگرفته باشد، زیرا سنگچین مفید اولویت است نه ملکیت رقبه اگر چه با آن مالک تصرف می  ‎گردد. حتی اگر مهاجمی به قصد احیاء برای تصرف زمین سنگچین شده وی اقدام کرد می  ‎تواند وی را از آن کار باز دارد و اگر به زور آنجا را تصرف کرد و آبادش کرد مالک آن نمی شود."(2)

 


[1] مغنی ‏178/6.
[2] تذکره ‏413/2.

   

  3 - در جواهر ذیل این کلام آمده است : "بدون آنکه نظر خلافی در این مسأله باشد، بلکه می  ‎توان آن را اجماعی دانست ... بلکه در ریاض در کلام جماعتی مانند مسالک و دیگران بر آن ادعای اجماع شده است ."(1)

4 - پیش از این از تذکره درباره شرایط احیا اینگونه خواندیم : "چهارم : اینکه کسی پیش از وی آن را سنگچین نکرده باشد، زیرا سنگچین نزد ما مفید ملکیت نیست ولی اولویت و احقیت می  ‎آورد. و شروع کننده در احیاء موات تا هنگامی که کار را تمام نکرده است سنگچین کننده نامیده می  ‎شود.

و برخی شافعیه گفته اند: سنگچین مفید ملکیت است، ولی مشهور این است که مفید اولویت است .(2)

5 - در دروس آمده است : "زمین سنگچین شده در حکم زمین ملکی است، و مجرد ثبوت ید محرمه بر زمین درمنع دیگران از احیا کافی است ."(3)

6 - در مغنی ابن قدامه آمده است : "و اگر زمین موات را سنگچین کرد، و آن این است که شروع به احیاء آن کند، مثل اینکه اطراف زمین خاک بریزد، یا سنگهائی بچیند یا دیوار کوچکی بکشد با این کار مالک آن نمی شود چون ملکیت با احیا است و این احیا نیست، ولی با این کار احقیت می  ‎یابد چون از پیامبر خدا(ص) روایت شده که فرمود: "کسی که به چیزی سبقت گیرد که مسلمانی بدان سبقت نگرفته است از دیگران بدان سزاوارتر است" این روایت را ابو داود نقل کرده است . پس اگر آن را به دیگری


[1] جواهر ‏66/38.
[2] مبسوط ‏273/3.
[3] شرایع ‏274/3.

   منتقل کرد دومی به منزله اولی است چون صاحب آن وی را جایگزین خود کرده است، و اگر از دنیا رفت وارث وی احق از دیگران است ... پس اگر دیگری بر وی پیشی گرفت و آن را احیا کرد دو نظر است، یکی اینکه احیا کننده مالک آن می شود زیرا احیا موجب ملکیت میشود... دوم اینکه، مالک نمی شود چون مفهوم این فرمایش پیامبر(ص) که میفرماید: هر که زمین مرده ای را احیا کند که مال کسی نیست" و نیز این روایت که "در حق غیر مسلمان از آن اوست" این است که اگر حق مسلمان در آن باشد چنین اجازه ای نداشته و ملک او نیست . و نیز بر اساس روایتی که میگوید: هرکس بر چیزی سبقت گیرد که مسلمانی بر آن سبقت نگرفته است او به آن سزاوارتر است ."(1)

[چند روایت در باب تحجیر]

در اینکه سنگچین کردن مفید اولویت و احقیت است، علاوه بر سخن صاحب جواهر که ادعای اجماع و عدم خلاف بر آن داشت، و علاوه بر اینکه عرف جامعه این را میپسندد و حق پیشتازی و ارزش کار سنگچین کننده را محترم میشمارد و مزاحمت او را تضییع حق وی میداند، روایات زیر هم بر آن دلالت دارد:

1 - روایتی که از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: "کسی که به چیزی سبقت گیرد که مسلمان بدان سبقت نگرفته است او بدان سزاوارتر است" این روایت در مستدرک از عوالی اللئالی نقل شده است (2) پیش از این مانند آن را از مغنی و از ابو داود روایت کردیم .

2 - ابو داود به سند خود، از سمرة از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود:


[1] جواهر ‏56/38.
[2] تذکره ‏410/2.

 کسی که زمین را دیوارکشی کند از آن اوست ."(1)

3 - باز بیهقی به سند خود از سمره از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود: کسی که بر چیزی دیوار بکشد از دیگران بدان سزاوارتر است .(2)


1 - خاکها را در اطراف آن جمع کند تا قسمت احیا شده از بقیه متمایز باشد. و به این اصطلاحا "مرز" میگویند، و اگر چوب یا نی یا خار و چیزهایی دیگر مشابه اینها قرار دهد بی اشکال است و به اجماع فقها نیازی به کشیدن دیوار نیست .

2 - مسطح کردن زمین با پرکردن چاله ها و از بین بردن بلندی ها و جمع آوری سنگها و نرم کردن خاک آن .

3 - ساماندهی آب آن، با ایجاد جویی از نهر یا کندن چاه یا قنات اگر از زمینهایی

است که از باران مشروب نمی شود. ولی روان ساختن آب بر زمین و آبیاری آن شرط نیست، و اگر چاه یا قناتی حفر نکرده است در این مورد شافعیه دو نظر دارند، و خلاصه کلام اینکه آب دادن در تحقق احیا نقشی ندارد.

وزمین های کوهستانی که آبیاری آن امکان پذیر نیست و تنها با آب باران سیراب میشود برخی از شافعیه گفته اند در آنجا احیا نیست نظر موجه این است که مالکیت آن به حفاظت و حراست و جمع آوری سنگها و جمع کردن خاک بر اطراف آن حاصل میشود.

و آیا برای ملکیت زمین کشاورزی زراعت در آن شرط است ؟ ظاهرا شرط نیست، برای اینکه کشاورزی کسب منفعت آن است نه شرط احیاء آن، همانگونه که در احیاء خانه سکونت در آن شرط نیست و این یکی از دو نظر شافعی است و نظر دیگر وی این است که شرط است .


» نظر