امام زمان و ماه رمضان

امام زمان و ماه رمضان

شهر رمضان


پیامبر می فرماید: «ماه رمضان برترین ماه سال قمری است.» هم چنین در جایی دیگر ایشان فرموده : «مهدی(عج) سید و آقاست.»
اگر امروز امام مهدی(عج) برترین و کامل ترین انسان روی زمین است و ماه رمضان هم بهترین ماه خداست، پس باید بین این دو پیوندی عمیق باشد. اگر ماه رمضان، ماه ویژه سیر و سلوک است، پس باید با امام زمان(عج) که برترین سالک و رهروی خداست، پیوندی خاص وجود داشته و بین سلوک معنوی ما در این ماه با امام زمان(عج) هم رابطه ویژه ای باشد.
در ماه رمضان سه نوع رابطه است:
• پیوند امام مهدی(عج) و ماه رمضان،
• پیوند سلوک عبادی و معنوی ما در ماه رمضان با امام مهدی(عج)،
• رابطه سه گانه، یعنی رابطه ویژه امام مهدی(عج) با ما در ماه رمضان.
امام مهدی(عج) و ماه رمضان
زیارت آل یاسین شرح حالات عبادی و معنوی امام مهدی(عج) است. امام مهدی که راهش، امتداد راه پیامبر و امیرالمؤمنین و امام زین العابدین(ع) است. عبودیت و بندگی او نه از سر نیاز یا ترس، بلکه از سر درک حقیقت هستی و سپاس گزاری از خداست، عبودیتی که همیشه در وجود امام جاری است و در برخی حالات به نقطه اوج خود می رسد و ماه رمضان نقطه اوج بندگی امام است.

» نظر

» روز ویژه خدا!

روز ویژه خدا!


امام زمان(عج)


روزی که حضرت مهدی(عج) قیام کند و عالم را از عدالت پر کند، آن روز روز خداست؛ روزی که همه  منتظر آن هستند. آیات قرآن کریم در اشاراتی زیبا، خصوصیت مهم این روز را بیان کرده‌اند:
...
روزهای خدا
همه روزها از آن خداست. چون او مالک حقیقی است و همه چیز به او تعلّق دارد. امّا در میان همه روزهای خدا، سه روز ویژه هستند که از آنها با عنوان «ایام الله» یاد شده است.
خداوند متعال در آیه 5 سوره مبارکه ابراهیم می‌فرماید:
وَ ذکّرهُم بأیّام الله إنّ فی ذلک لآیاتٍ لکُلِّ صَبّارِ شکورِ. (ابراهیم / 5) و به یادشان آور روزهای خدا را که در این برای همه صبوری پیشگان سپاسگزار عبرتی است. به نظر شما منظور از این «ایام الله»؛ روزهای خدا چیست؟!
...
روزهای ویژه
برای فهم آیات الهی باید به مفسّران واقعی آن رجوع نمود و چه کسانی بهتر از معصومین(علیهم‌السلام) که ثقل قرآنند. از امام جعفر صادق(علیه‌السلام) نقل است که از پدر بزرگوارشان امام باقر(علیه‌السلام) روایت کرده اند که حضرت فرمودند: أیام الله عزّوجلّ ثلاثَةٌ: یومُ القائم و یومُ الکره و یومُ القیامَة؛ روزهای خدا سه روز است: روز قیام قائم (عج) و روز بازگشت به سوی خدا و روز قیامت.


» نظر

اخلاق اقتصادی

 دستیابی به اقتصاد اخلاقی و توجه به ارزش‌ها در فعالیت‌های اقتصادی، زمانی امکان‌پذیر است که در تعاملات اقتصادی با حفظ ارزش‌ها، امکان دسترسی به بازارهای اخلاقی مقدور شود. اخلاق پیش‌زمینه هر داوری ذهنی و عامل اصلی در انتخاب راهبرد زندگی، هر نوع تعامل اجتماعی و تا حدی تجارت است. بنابراین تغییر و تحول ارزش‌ها منوط به یک نسل و پذیرفتن آنها نیست بلکه استمرار ارزش‌های اخلاقی آن و تربیت نسل‌ها در بررسی خاستگاه سنتی اخلاق در اقتصاد، از اهمیت بسزایی برخوردار است.  مقاله حاضر این موضوع را مورد بحث قرار می‌دهد.

 

***

در دنیای جدید رذیلت، همنشین فضیلت شده و درحقیقت دنیای جدید وارونه دنیای قدیم شده است. به‌طوری‌که از آن هیچ استنتاج ارزشی نمی‌توان بیان کرد و حاصل آن افزایش فاصله بین فقیر و غنی و جنگ بین فقر و غنا شده است. به‌طوری‌که امروزه حدود 20 درصد از جمعیت جهان دریافت‌کننده 80 درصد درآمدها هستند و درآمد سرانه در کشورهای فقیرتر به‌طور دائم در حال کاهش است و دست‌کم 15 درصد از جوانان جهان بیکار هستند. تعداد افرادی که روزانه با کمتر از دو دلار زندگی می‌کنند، افزایش یافته است. این مسائل بارها توسط مجامع بین‌المللی هشدار داده شده و کشورها را به اقتصاد بازارهای اخلاق‌گرا و کاهش فاصله بین دارا و ندار تشویق کرده‌اند. همه این موارد به‌طور اعم و بحران مالی جهانی به‌طور اخص ناشی از بی‌اخلاقی و عدم‌اعتماد مردم در اقتصاد است. بین مکتب‌های اقتصادی به‌کلی مادی و مکتب‌های اقتصادی تا حدودی اخلاقی، در مساله بازارهای اخلاق‌گرا، اختلافی اساسی وجود دارد. در مکتب‌های به‌کلی مادی این دو مقوله به‌طور کامل از هم جدا هستند و اخلاق تاثیر کمی بر اقتصاد دارد. اقتصاد در مکتب‌های مادی به‌کلی خشک و بی‌روح است، چراکه معیار در این طرز تفکر کسب درآمد بیشتر، از هر راهی که مقدور باشد است؛ یعنی هرچه سطح درآمد بالاتر باشد مطلوب‌تر است، اما مسائل اخلاقی، جایگاه محدودی در این اقتصاد دارد. امروزه ترکیبات اخلاقی و اقتصادی در جهان غرب و اکثر کشورهای جهان متداول و جزو ادبیات روز آنها شده است، زیرا نمی‌توان کار، گردش مالی، مصرف، مدیریت و تجارت را عاری از اخلاق در نظر گرفت. مهم‌ترین تحولی که در اخلاق و ارزش‌های سابق بر توسعه رخ داد و زنجیر از پای مدرنیسم و بورژوازی گشود و بسط آن را میسر ساخت، دنیوی‌شدن اخلاق بود. اما در مکاتب تا حدودی اخلاقی، اخلاق و اقتصاد به‌ هم گره خورده‌اند و قابل تفکیک و جدایی نیستند.

علمای اسلامی در پیوند اخلاق و اقتصاد، به دو مقوله مهم اشاره می‌کنند و بین مکتب اقتصاد و علم اقتصاد تفاوت قائل می‌شوند. آنها مکتب اقتصادی را شیوه حل مسائل اقتصادی، اما علم اقتصاد را دانشی که پدید‌ه‌های اقتصادی را تفسیر و روابط آنها را با یکدیگر تعیین می‌کند، تعریف کرده‌اند. امروزه بی‌اخلاقی، کشورهای اسلامی را هم تحت‌تاثیر قرار داده است؛ به‌طوری‌که طبق مطالعه انجام‌شده توسط یکی از محققان و استادان دانشگاه امریکا در سال 2008 با موضوع اخلاق و اقتصاد بین 190 کشور دنیا با مدنظر قرار دادن 12 شاخص اخلاقی، تا رده 29 هیچ کشور اسلامی دیده نمی‌شود و این امر تکان‌دهنده است، مالزی در رده 30 و ‌ایران در رتبه 130 قرار دارد و عربستان پس از ایران قرار گرفته است.

اکنون در دنیا به بازارهای اخلاقی توجه زیادی می‌شود. بازارهای اخلاقی به سرمایه‌گذاری‌ها با درنظر داشتن مسائل زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی توجه دارند که در دنیای کنونی در حال رشد است. کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاری‌ها با مسئولیت اجتماعی، چندین دهه است که مطرح بوده، اما اکنون بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در این زمینه، بخش‌های اجتماعی، دولتی و مالی مورد توجه است.

کارشناسان اقتصادی معتقدند، تا زمانی‌که بنگاه‌ها به بازارهای محلی و ملی محدود هستند، حاکمیت فرهنگ متعارف در آن کشور، مبنای اعتماد اجتماعی است، ولی در شرایطی که بنگاه‌ها بخواهند به سمت بازارهای جهانی حرکت کنند باید استانداردهای رفتاری خود را جهانی کنند. در این مرحله بحث، وجه مشترک جهانی و اخلاق مشترک جهانی جلوه می‌کند و این مبنای مشترک اعتماد آحاد جهانی به‌ یکدیگر است. حال پرسش این است که بنیان نهاده‌شدن بازارهای جهانی بر پایه بازار آزاد، به آن معناست که دوره سرمایه‌داری با محوریت اخلاقیات به پایان رسیده است؟ در این راستا در سال 2009‌ هانس کونگ، رئیس بنیاد اخلاق جهانی وابسته به سازمان ملل پس از بحران مالی و اقتصادی جهانی در سخنرانی خود در جلسه‌ای با محور «اخلاق کسب‌وکار» در دفتر مرکزی سازمان ملل، بیانیه‌ای را با تکیه بر چشم‌اندازهای مشترک، نسبت به فعالیت‌های اقتصادی عادلانه و قانونی ارائه کرد و گفت: «ما به زمینه اخلاقی مشترکی در بازارهای جهانی نیاز داریم.» این بیانیه مسئولیت‌های فردی برای انسانی‌کردن کاربرد اخلاق جهانی اقتصاد را به تمام فعالان عرصه اقتصاد و تجارت جهانی، یادآوری می‌کند.

آنچه مسلم است این است که بحران مالی جهانی یک بحران اعتماد بوده و عملکرد اقتصاد بازار بدون محیط اخلاقی، محدود خواهد بود. درحقیقت بحران اقتصاد جهانی، بحران ارزش‌ها و مسئولیت‌پذیری بوده است. ازاین‌رو کشورها برای حضور در اقتصاد جهانی نمی‌توانند نسبت به اخلاق کسب‌وکار و بازارهای اخلاقی بی‌توجه باشند و بنگاه‌ها برای حضور در بازارهای جهانی ناگزیر به اندیشیدن به این مهم هستند. در این عرصه اقتصاددانان به سه حوزه که در آن اخلاق وارد اقتصاد می‌شود، اشاره دارند که عبارتند از:

الف) اقتصاددانان دارای ارزش اخلاقی؛

ب) بازیگران اقتصادی (مصرف‌کنندگان و...) دارای ارزش‌های اخلاقی؛

ج) سیاست‌های اقتصادی و پیامدهای اخلاقی.

بازارهای اخلاقی می‌توانند به‌صورت عرضه و تقاضای مربوط به مبادله کالاها یا خدماتی تعریف شوند که یک مفهوم استاندارد از منافع اجتماعی و زیست‌محیطی داشته باشند. به‌ بیان ساده‌تر، بازارهای اخلاقی فضاهای اقتصادی هستند که مصرف‌کنندگان محصولاتی را خریداری می‌کنند که ارزش‌های اجتماعی و زیست‌محیطی در آن رعایت شده باشد.

 مبانی نظری

علم به معنای مدرن آن مبتنی‌بر مجموعه‌ای از ارزش‌های اخلاقی است؛ همان ارزش‌هایی که تحت عنوان مدرنیته از آن یاد می‌شود. این ارزش‌ها در قالب مبانی اخلاقی و ارزش‌های پایه‌ای علم به‌شرح زیر تعریف می‌شوند:

الف) پذیرش ارزشمند بودن انسان و زندگی او در همین دنیا؛

ب) نوع‌دوستی و دگرخواهی انسان؛

ج) راستگویی و تعهد انسان به واقعیت؛

د) برابری میان انسان‌ها.

علمی‌کردن اخلاق مقوله‌ای است که در فلسفه اخلاق مورد بحث قرار می‌گیرد؛ به این معنی که ارزش‌هایی از علم، استخراج و مبنای زندگی قرار ‌گیرد.

بنتام (پدر مطلوبیت‌گرایی یعنی محاسبه‌پذیر‌کردن مطلوبیت، سعادت و دنیوی‌کردن اخلاق)، هیوم، آدام اسمیت و عده دیگری از خالقان عصر جدید، متاثر از برنارد ماندویل، نویسنده کتاب افسانه زنبوران هستند (این کتاب ابتدا به سال 1705 و سپس در دو جلد در سال 1728 منتشر شد). محور اصلی سخنان ماندویل در آن کتاب، غوغای عجیبی برانگیخت و آن این بود که «در جامعه‌ای بر اساس کندوی زنبوران، دو دسته آدمیان زندگی می‌کنند؛ یک دسته کارگران زحمتکش، حق‌شناس، شریف و مولد و دسته دوم اشراف تنبل، بیکار، مدعی، شکم‌باره و دغل‌باز هستند. روزی این دغل‌بازان تصمیم گرفتند که شرافتمند شوند و از همان روز، روزگار جامعه سیاه شد. دیگر خریداری برای هنر، مشوقی بر‌ای هنرمندان، طالبی بر‌ای اجناس لوکس و... باقی نماند.» ماندویل چنین نتیجه می‌گیرد که در این جامعه سیئات (گناهان) فردی تبدیل به حسنات جمعی می‌شوند و به بیان دیگر رذایل انسانی جایگزین فضایل اخلاقی می‌شوند.

آدام اسمیت، پدر اقتصاد کلاسیک و از اقتصاددانان لیبرال معتقد است که ارزش‌های اخلاقی با اهداف، فعالیت‌ها و رفتارهای اقتصادی سازگاری کامل ندارد و لازمه دست‌یافتن به سود، داشتن حرص، طمع و کنار نهادن انصاف و جوانمردی است. درمقابل، منتقدان سرمایه‌داری هم‌عصر وی، دیدگاهی سنتی نسبت به منافع شخصی دارند. بر اساس این دیدگاه، منافع شخصی درواقع ضداجتماعی است و از مقوله اخلاق، خارج می‌شود. به‌علاوه چون سرمایه‌داری بر منافع شخصی مبتنی است، پس به تعارض منافع، منجر شده و یک نظام با جمع صفر است. درضمن از آنجا که خیر جامعه به‌طورکلی، استاندارد ارزش است، بنابراین منافع شخصی و سرمایه‌داری را باید محدود ساخته یا فدا کرد، اما بینش اقتصادی اسمیت آن است که نفع شخصی و سرمایه‌داری، سبب بروز تعارض‌های اجتماعی نمی‌شوند. این تحلیل وی، او را به این باور رساند که افراد منفعت‌جو اغلب در مبادلات برد-برد وارد می‌شوند. این بدان معناست که انگیزه کسب سود، حقوق مالکیت، تقسیم کار، رقابت و دیگر مشخصه‌های سرمایه‌داری به رفاه فردی و هماهنگی اجتماعی منجر می‌شوند. اسمیت از دولت حداقلی دفاع می‌کند به این دلیل که افراد، خودخواهانه و به‌طور وسیع اما نه کامل، همان کار دولت یعنی «به حداکثر رسانیدن رفاه جامعه» را انجام می‌دهند. به پیروی از وی، فریدمن، لوکاس و سایر اقتصاددانان مکتب «انتظارات عقلایی» بر آن شدند تا «دولت حداقلی» را کوچک‌تر کنند، تنها به این دلیل که بر اساس اقتصاد اثباتی، بنگا‌های اقتصادیِ در تعقیب حداکثرِ سود (در واکنش به کنش دولت) برای انجام این کار از همان اطلاعاتی که دولت در اختیار دارد، استفاده خواهند کرد.

فراتر از رویکرد اسمیت، چیزی است که به‌عنوان مثال، نئوارسطویی‌ها به آن باور دارند. در این دیدگاه، نفع شخصی، اخلاقی بوده و آنچه سرمایه‌داری را توجیه می‌کند، حفاظت آن از اشخاص و قادرساختن آنها به پیگیری زندگی و شادی فردی خودشان است. این طرز تفکر با تحلیل اقتصادی اسمیت درباره سرمایه‌داری به‌عنوان شبکه‌ای از مبادلات برد-برد همسویی دارد، اما با توجیه اساسی اخلاقی وی همخوانی ندارد.

تحلیل اخلاقی و اقتصادی به‌سرعت در هم ادغام می‌شوند و با طرح پرسشی که در بالا به آن اشاره شد، نقطه آغازینی را برای ادغام این دو رشته فراهم می‌آورند.

پیشرفت‌های بشری نگاه جدیدی را به اخلاق ایجاد کرده است و مباحث جدیدی مانند اخلاق زیستی، اخلاق نانو و اخلاق ژنتیک را مطرح می‌کند. روند جهانی‌شدن، بسیاری از مسائل و موضوعاتی را که در یک یا دو جامعه محدود می‌شد، در جوامع دیگر مطرح می‌کند؛ به‌عبارت دیگر اخلاق و اخلاقیات به سهولت از مرزها می‌گذرند. اکنون در دنیا به بازارهای اخلاقی توجه زیادی می‌شود. بازارهای اخلاقی به سرمایه‌گذاری‌ها و بازارهای با محوریت مسائل زیست‌محیطی و مسئولیت اجتماعی توجه دارند که در دنیای کنونی در حال رشد است. کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاری‌ها با مسئولیت اجتماعی، چندین دهه است که مطرح بوده، اما اکنون بیشتر مورد توجه است. در این زمینه، بخش‌های اجتماعی، دولتی و مالی مورد توجه است. در این رابطه به شاخص‌ها و نماگرهای «کیفیت زندگی» توجه می‌شود و تبلیغات برای انرژی‌های تجدیدشونده و مسئولیت اجتماعی بنگاه‌های تازه‌تاسیس بسیار مهم است. بحران مالی و اقتصادی اخیر، لزوم توجه به اقتصاد بازارهای اخلاقی را نمایان می‌سازد. سازمان‌هایی که در اصطلاح بین‌الملل سبز هستند (مسائل زیست‌محیطی را رعایت می‌کنند)، حکمرانی مناسب دارند و اخلاقی هستند، می‌توانند استانداردها را در سرتاسر جهان ارتقا دهند. مباحث مربوط به توسعه پایدار نیز در این رابطه مطرح است. گروهی از دانشمندان با تخصص‌های مختلف در این حوزه فعالیت می‌کنند. در سایتی به‌نام بازارهای اخلاقی، مقالات باارزشی در محورهای مختلف نظیر سرمایه اجتماعی، فناوری سبز، اقتصاد سبز و پایداری، به رشته تحریر در آمده است. در اقتصاد بازارهای اخلاقی، رضایت و شادی از اهمیت بسزایی برخوردارند. استیگلیتز و سن در زمینه اندازه‌گیری رضایتمندی کشورها به‌جای محاسبه تولید ناخالص داخلی، تلاش‌های زیادی کرده‌اند. ‌هازل هندرسن در مقاله‌ای که در سال 2009 منتشر کرده است، بیان داشته که آمریکا موقعیت خود را به‌عنوان تنها ابرقدرت، از دست داده است و چین، هند و برزیل از بازیگران کلیدی جهانی به‌شمار می‌روند. G7 و G8 به G20 تبدیل شده‌اند و به‌زودی به G192 (شامل تمام کشورهای دنیا) تبدیل خواهند شد و به‌منظور دموکراتیزه‌کردن اقتصاد جهانی بعد از بحران سال 2008، امکان بازی برای تمام بازیگران فراهم می‌شود.

به اعتقاد هندرسن، ما نمی‌توانیم اهداف توسعه هزاره را تنها با اندازه‌گیری‌های پولی و معیار رشد GDP و مدل بازارهای کارای سنتی مورد ارزیابی قرار دهیم.

نیکولا سارکوزی از برخی برندگان جایزه نوبل اقتصاد، نظیر استیگلیتز و آمارتیا سن و 20 متخصص دیگر درخواست کرده است که راهی برای اندازه‌گیری مناسب‌تر رشد بیابند. کشورها به راهی نیاز دارند که شادی و رضایت را در مقابل رشد معمولی اقتصادی، اندازه‌گیری کنند. به‌طور قطع این روش جدید محاسبه رشد می‌تواند بر کشورهای فقیر اثر بگذارد. کشورهای فقیری در دنیا وجود دارند که شاد هستند مثل بوتان و درمقابل، کشورهای به‌نسبت ثروتمندی در دنیا وجود دارند که ملاحظات اخلاقی در آنها رعایت نمی‌شود و مردم این کشورها اغلب شاد نیستند. گزارش استیگلیتز-سن برای محاسبه‌ عملکرد اقتصادی و پیشرفت‌های اجتماعی درجهت درستی پیش می‌رود، ولی این پیشرفت بسیار کند است.

جوامع پیچیده انسانی، هرگز نمی‌توانند به‌وسیله به‌کارگیری روش و قاعده‌ای واحد، اندازه‌گیری شوند. محاسبات اقتصادی نسبت به بسیاری از هزینه‌های اجتماعی و محیطی، کور هستند. همچنین محاسبات اقتصادی نسبت به بسیاری از آثار جانبی خنثی بوده و بنابراین بسیاری از هزینه‌های بنگاه‌ها و پروژه‌ها، از محاسبات حذف می‌شوند و اکنون اغلب کشورها با بحران فقر، نابرابری، محرومیت اجتماعی و آلودگی محیط زیست است
» نظر

رفتار سازمانی

رفتار سازمانی

تعریف رفتار سازمانی?)
رفتار سازمانی تلاشی است سیستماتیک به منظور شناخت و درک رفتار انسان در سازمان.

?) نگرش‌ها و اعمال افراد در سازمان را رفتار سازمانی گویند.

?) رفتار سازمانی به مطالعه افراد و گروهها در سازمان‌ها اتلاق می‌شود.

اهداف رفتار سازمانی

- هــدف اصـلی چنین دانـشی، دستیـابی بــه اثـربـخشی سازمان و رفـاه فـرد درسـازمـان می‌باشد.

قلمروی مطالعه رفتار سازمانی

– رفتارو برداشت انسان در محیط سازمانی

- تـأثیـر انسـان بـر روی سـازمـان

- رفتار سازمانی ریشه در چند رشته علـوم اجتمـاعی، روان‌شنـاسی، جامعه‌شنـاسی، مردم شنـاسی، اقتصـاد، علـوم سیاسی و مدیریت دارد.

- رفــتار سازمـــانی آدمی را در شناخت پیچیدگی ســـازمان، معضلات و مسایل سازمانی توان‌مند می‌سازد.

- رفتار سازمانی یک درس علمی – کاربردی است که سعی دارد پاسخگوی پرسشها بصورت علمی باشد.

قابلیت‌های رشته رفتار سازمانی

رفتار سازمانی به مدیران کمک می‌کند تا :

– نسبت به معضلات و پیچیدگیهای سازمـان شنـاخت پیـدا نمـایند.

– تجـــارب خـود را در محـیـط کاربــکارگـیـرند.

– ازآن چـه که در محـیــط کار می‌گـذرددرس بگیـرنـد.

ماهیت رفتار انسان در سازمان

?)رفتــار انسان در سازمان تابع اصول کلی حاکم بر رفتار انسانی است.

?)رفتارانسان در سازمان تابع موقعیت است.

?)نیازها و خواسته‌های کارکنان با هدفهای سازمان مانع‌الجمع نیستند.

?)رفتــار انـسان در سـازمان ممکن است از روی «عقـــل و منــطق» و یـا متــأثــر از «احساس و عاطفه» باشد.

ویژگی‌ها وعوامل مؤثر دررفتارسازمانی

الف) در رفتــار سـازمانی انسان به طور اعم مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

ب) مطالعه رفتــار سـازمانی باید با یک دید (نگرش) سیستمی انجام شود.

ج) در رفـتار سازمانی «توصیف» و «تجویز» هر دو مورد تأکید هستند.

د) «بافت و ساخت» و «وظیفه و فرآیند» هر دو در قلمروی رفتار سازمانی قرار دارند.

هـ) «سازمان رسمی» و «سازمان غیررسمی» هر دو در قلمروی سازمانی قرار دارند.

و) در رفتار سازمانی «خرد» و «کلان» مورد نظـر اسـت ولـی خـرد از تـأکـید بیشتـری برخوردار می‌باشد.

ز) در رفتار سازمانی «تئوری» و «عمـل» هر دو مورد توجه می‌باشد.

ح) در رفـتار سازمانی «عینیّت» و «ذهنیّت» مورد تأکید است.

فصل دوم :

مدیریت و سازمان (ساخت سازمانهای مکانیکی و ارگانیکی)

تعریف مدیریت

?) مدیـریت یعنی همــاهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای رسیدن به هدف معین با حداکثر کارآیی

?) مدیـریت عبارتسـت از انـجام امـور بـه وسیله و از طریق دیگران

?) مدیریـت عبارت است از بـرنامـه‌ریزی، سازمـاندهی، هدایت، رهبری، هماهنگی و کنترل

تعریف سازمان

?) سازمـان عبارتـست از فـرآیندی نـظام یافـته ازروابط بین تعـدادی ازافراد، برای دست یافتن به هدفهای معین .

?) سازمان عبارت است از الگویی منظم و عقلایی از روابـطی که بین تعدادی از افـراد به مــنظور رسیدن به هدفهای مشترک برقرار می‌شود.

از دیدگاه رفتار سازمانی، ساخت سازمانها دو نوع می‌باشد که عبارتند از:

– مکانیکی (بوروکراتیک) – ارگانیکی

ساخت سازمانهای مکانیکی و ارگانیکی

- یک سـاخت سازمـانی مکانیــکی دارای نظام سلسله مـراتب رئیسی و مرئوسی به شکل هرم می‌باشد.

- یک ساخت سـازمانی مـکانیکی دارای سیستم پیچیـده‌ای از مـکانیزم‌های مخـتلف قـوانین، مقررات و روش‌ها می‌باشد.

- این نـوع سیـستم‌هـا مـاهیتـاً دارای نـظـم و انضبــاط است و مسئولیت‌های افراد برحسب مقـامشان در سلسله مراتب سازمان معین شده است.

- ساخت سازمانی مکانیکی بعدها به سبب نادیده گرفتن جنبـه‌های انسـانی توسـط دانشـمندان علوم رفتاری نظیر التون مایو، چیستر بـارنارد و داگلاس مک گریگور مورد انتقاد قرارگرفت.

- توصیه دانشمندان علـوم رفتاری آن است که بـاید توجـه بیشـتـری بـه اشتـراک مســاعی سطوح پائین سازمانی در فرآیند تصمیم‌گیری معطوف شود.

- بـه نـظر دانشمندان عـلوم رفتاری باید ساخت سازمان کمتر رسمی و بیشتر دموکراتیک باشد.

- در دهـه‌های اخیر نوع جدیدی ازسازماندهی مورد نظر قرار گرفتـه است که جایگزین ساخت بوروکراتیک (کلاسیک) شناخته شده است (یعنی ساخت ارگانیکی)

- در این نوع سازماندهی حداقل تقسیم وظایف بطور رسمی دیده شده است و بیشتر ماهیت غیر رسمی دارد.

- این نـوع سازماندهی توجـه بــه سلسله مراتب حـل مشکل (مشکل گشایی) را مورد تأکیـد قرار می‌دهد.

- ساخت ارگانیکی در هنگام رویارویی با تغییرات، فن‌آوری و پویایی محیطی روش معقولی به نظر می‌رسد.

- خلاصه آن که می‌توان گفت: مهمترین ویـژگی‌هـای سـازمانـدهی ارگانیکی عبارتند از:‌

الف)وجود اختیارات غیر متمرکز

ب)وجود قوانین و مقررات در حداقل ج)غیر رسمی بودن تعاریف مشاغل

د)تأکید بیشتر بر روی قابلیت انعطاف

‌هـ)تطبیق با محیط

و)وجودشبکه ارتباطات شخصی و غیر رسمی

ز)وجودمکانیزم خود کنترلی به جای سیستم کنترل ازطریق سلسله مراتب

فصل سوم :

ادراک

ادراک و نقش آن در رفتار سازمانی

ابتدا چند سؤال:

- ادراک چیست؟ و چگونه ایجاد می‌شود؟

- چرا و بر چه اساسی محرک‌هایی را می‌پذیریم و چه محرکهایی توجه مارا به خود جلب نمیکند؟

- چــرا ادراک از محــیط، با ماهیت واقعی آن پدیده یکسان نمی‌باشد؟

- چگونه می‌توان ادراک را تغییر داد؟

- مفروضات و ادراک‌ ما درباره کارکنان چیست؟

- هریــک ازمفروضات چه شیوة علمی را در پی دارد؟

تعریف ادراک

?) درک و استنباط شخص از محرک‌های دنیای خـارج و نقش تـصویـری که از آنها در ذهن منعکس می گردد ادراک خوانده ‌می شود .

?) فرآیند دریـافت و تعبیـر و تفسیر محرک‌های محیطی را ادراک گویند.

- رفتار در حقیقت واکنشی است در برابر ادراک و ادراک نیز دیدگاهی است که از آن طریـق دنیای خارج را مشاهده و درک می‌کنیم.

مراحل ایجاد ادراک

?) وجود محرک یا پدیده خارجی

?) دریافت و ثبت محرک

?) درک و استنباط فرد از محرک

?) پاسخ و واکنش

نکاتی درباره ماهیت ادراک

?) ادراک فرد از یک پدیده ممـکن است با ماهیت واقعی آن متفاوت باشد.

?) آنچه که شنیده می‌شـود الـزاماً همـان چیزی نیست که گفته شده است.

?) ادراک در حقـیـقت استـنبـاط و تعـبیر شخص ازمحیط است و نه ثبت دقیق آنچه که در دنیای خارج موجودیت دارد.

?) پدیده واحـدی ممـکن اسـت بـه وسیله افراد مختلف بـه صـورت‌های گـونـاگـون فهمیده و درک شود.

?) هـرفـرددرعالـم ادراکی خـویش، چون نقـاشی است که تصـویری از محـرکــهای دنیای خارج، آن طور که او آنها را استنباط و درک می‌کند در ذهن ترسیم می‌نماید.

?) فهـم و درک واحـدی ممـکن اسـت از راههای مختلف ایجاد شود.

?) چنانـچه نحوه انجـام وظیفـه کارمندی رضـایت‌بخش نبـاشد، این عدم رضایت را می‌تـوان به شـیـوه‌های گـوناگـون ابـراز داشت.

8) ادراک با نیـازهـای شـخـصی ارتـباط نـزدیـک دارد و بـطور کلی امـری اسـت فردی که تمـامی یـا قسمتی از موقعیت را، آن گونه که فرد آن را می‌بیند، می‌نمایاند.

گزینش ادراکی
- صدای عبور و مرور وسایل نقلیه

- همهمه اجتماع ارباب رجوع در راهرو

- صدای نسبتاً مداوم ماشین تحریر

- صدای ریزش باران

- سروصدای ماشین آلات مختلف درمحوطه کار

چند نمونه از محرک‌هایی هستند که فقط حسّ شنوایی را متأثر می‌سازند.

سئوال :انسان چگونه و براساس چه ضوابطی میان این خیل محــرکها تنها تعدادی را بر می‌گزیند و به ذهن می‌سپارد؟

تعریف گزینش ادراکی

- عمـل انتخاب از میـان محرکهای گـونـاگـون راگـزیـنـش ادراکـی می‌نامیم.

عوامل مؤثر در گزینش ادراکی دو دسته‌اند:

الف) عوامل خارجی در گزینش ادراکی

ب) عوامل داخلی و درونی در گزینش ادراکی

الف) عوامل خارجی در گزینش ادراکی

?) اندازه

?) شدت

?) تناوب

?) تباین

?) حرکت و جنبش

?) تغییر

?) تازگی

ب) عوامل داخلی و درونی در گزینش ادراکی

?) انگیزش

?) شخصیت

?) تجارب و فراگرفته‌ها

فصل چهارم :
مفروضات و معتقدات مدیر در مورد ماهیت انسان

ادگارشاین: مفروضات و معتقدات مدیر در مورد ماهیت انسان چهار دسته‌اند:‌

– انسان عقلایی – اقتصادی

– انسان اجتماعی

– انسان خودیاب

– انسان پیچیده

?- انسان عقلایی – اقتصادی

الف) مفروضات

?– انسان بیش از هر عامل دیگری به وسیله محرکهای اقتصادی برانگیخته می‌شود.

?– از آنجا که محرکهای مالی در اختیار سازمان است فرد همواره زیر سلطه، نفوذ وکنترل سازمان است.

?– احساسات و عواطف اصولاً عامل غیر عقلایی هستند کـه می‌بـایـد از دخـالت آن در رفـتـار مـنـطقی فردجلوگیری به عمل آید.

? – سازمان باید چنان طرح‌ریزی شود که احساسات و عواطف افرادراتحت کنترل درآورد و خنثی کرد.

ب) شیوه رفتار مدیر

?– تأکید بسیار روی پاداش‌های مالی

?– تأکید زیاد روی اختیار و کنتـرل سازمانی

?– عدم توجه به نقش عوامل روانی و اجتـماعی در شـکـل بخشیـدن به رفـتار فرد

?- انسان اجتماعی

الف)مفروضات

?– انسان در درجه نخست معنی و مفهوم و ارزش خود را از دست داده و از این رو کمبـود را می‌باید در روابط جمعی و گروهی محیط کار جستجو کرد.

?– کشش‌هـا و نیـروهای جـمعی گروههای متـشکل از هـمـکاران و هـمـگـنان در مقام مقایسه با پاداشها و کنترل‌هـای مدیریت، دارای اثر و نفـوذ بیشتری در شخص می‌باشد.

?– انسان تا آن حدّ برابر نظرات مدیر عمل می‌کند که معتقـد است مدیـر می‌توانـد در ارضـای نیـازهای اجتماعی او موفق باشد.

ب) شیوه رفتار مدیر

?– به جـای تـأکـید روی وظـایـف، و مسئولیت‌هاو فعالیت‌های سازمان، توجـه بیشتر معطوف نیازهای انسانی بالأخص نیازهای گروهی و اجتماعی او می‌شود.

?– احساسات و عواطف انسان، به عنوان یـکی از عنـاصر شـکل دهــنده به رفتار مورد توجه قرار می‌گیرد.

?- مدیر، گروههای کاری را به عنوان واقعیتی مورد قبول قرار می‌دهد و به جای تأکید روی محرکهای فردی به انگیزه‌های گروهی می‌اندیشد.

?– همواره سعی دارد تا نیازها، عواطف و واکنشهای احساسی کارکنان را بشناسد و آنها را به اطلاع مدیران سطوح بالاتر برساند.

?– مدیر معتقد است که انسانها تنها در مقابل محرکهای مالی برانگیخته نمی‌شود بلکه دارای نیازهای متعدد و متنوعی هستند که در انگیزش آنها مؤثر است.

?- انسان خودیاب

الف) مفروضات

?– انسـان دارای یـک سلسلـه نیــازها می‌باشد و زمانیکه احساس کند می‌تـواند براسـاس تشـخیص خود عمل نمـاید مرحـله خودیـابی است در این مرحله کار برایش معنا و مفهوم خاصی یافته است این نیازها به ترتیب عبارتند از:‌

- نیاز جسمی و امنیت

- نیاز اجتماعی و گروهی

- نیاز به مقام و موقعیت

- نیاز به استقلال و خود مختاری

- نیاز به خودیابی

?– انسان می‌خواهد و می‌تواند در محیط کار از بلوغ و پختگی و از آزادی و استـقلال تصـمیم و عمل برخوردار باشد.

?– ایـجاد انـگیزه و کنترل رفتار انسان در درجه نخست بـه وسـیله عوامل و محـرکهای داخـلی و درونی صورت می‌گیرد.

?– میان خودیـابی کارکـنان و افزایش اثربخشی سازمــان هیچگونه تضاد ذاتی وجود ندارد. و هر دو در یک زمان قابل تحصیل هستند.

ب) شیوه رفتار مدیر

? – تکیه وتأکید روی نقش کار و واگذاری کارهایی که شخص، آنها را جالب و اقناع کننده بداند.

?– تفویض اختیار و استقلال عمل متناسب بامأموریت هایی که به شخص محول می‌شود.

? – فراهم آوردن یک محیط و موقعیت سازمـانی که در نتیجه استعدادهای انگیزشی شخصی شکوفا شده و با هدفهای سازمان درهم آمیزد.

?– سـعی در شنـاخت افـراد، درک این که آنان چه وظایـف و شـرایط کاری را جـالـب و ارضـا کـننده می‌دانند.

?- انسان پیچیده

الف ) مفروضات

?– انسان نه تنها پیچیده و متغیر است بلکه دارای نیازهای بسیار است که فرد، از نظر اهمیت برای آنها ترتیب و تـقدم و تـأخر خاصی قایل است.

? – انسان قادر است در نتیجه عضویت و تجاربش در سازمان محرکهای تازه‌ای را فرا گیرد.

?– محرکهای انسان در هر سازمان ودرقسمتهای مختلف یک سازمان ممکن است یکسان نباشد.

?– انگیزه کاری و فعالیت‌های فرد درهرسازمان می‌تـواند بـصـورت‌هـای مـختلف و بـه وسـیله محرک‌های گوناگونی ایجاد شود.

?– استـراتژی و شیـوه مدیریت واحدی که در جـمیع موارد و تـحت شـرایط مختلف همواره صحیح و نافذ باشد وجود ندارد.

ب ) شیوه رفتار مدیر

?– با پـیش‌داوری و تجـویز‌های قبلی به مـقابله با مشکلات نمی‌رود و همـواره در پی تـحقیق و کشف حقایق است.

?– وجوداختلاف و تفاوت میان افرادوپدیده‌های مختلف را امری طبیعی و عادی تلقی می‌کند ودر پی یافتن راهی مناسب جهت مقابله با آنهاست.

?– از نرمش، قابلیت انعطاف و توانایی‌های متعدد و متـنوعی برخـوردار است تا بتواند در هر مورد مناسب با نیاز زمان و مکان عمل کند.

فصل پنجم :

انگیزش

- «انگیزه‌ها» ، «چراها» ی رفتار هستند.

- آن هـا مـوجب آغـاز وادامـه فـعالیت می‌شوند و جهت کلی رفتار هر فرد را معین می‌سازند.

- انـگیزه‌هـا را گاهی بـه عـنوان نـیازها، تمایلات یا محرکات درونی فرد تعریف می‌کنند.

- انـگیزش افراد به نیروی انگیزانندة آنان بستگی دارد.

- به طور کلی می‌توان گفت:

اولاً – رفتار شخص در خلاء صورت نمی‌گیرد بلکه همواره دارای علّت، انگیزه یا انگیزاننده است.

ثانیاً – این علّت و موجبات، به رفتار شخص جهت، مسیروهدف می‌بخشد.

ثالثاً – این محرک‌ها مبانی انگیزش فرد را تشکیل می‌دهد.

ویژگیهای انگیزشی انسان

مهمترین ویژگی‌های انگیزشی انسان عبارتند از:

?) انسـان مـوجودی است منحصر به فرد.

?) رفتار انسان همواره دارای علت و موجبی است.

?) رفتار انسان دارای جهت و هدف است.

?) رفتار انسان برانگیختنی است.

?) رفتار انسان مبتنی بر نیازهای اوست.

?) عـوامـل عـقلایی و همچنین عوامل احـسـاسی و عـاطـفی، هر دو در شکل بخـشیدن بـه سـلـوک انـسـان مـؤثـر می‌باشند.

?) رفتار انـسان عموماً مبتنی بر ادراک اوست.

تعریف انگیزش

ایجـاد یا وجود چنان حالت کـشش، رغبت و تمایلی در فرد که او را به انجام عملی در جهتی خاص وا دارد.

اجزاء انگیزش

?) جهت و مسیر رفتار فرد

?) شدت و وسعت پاسخ و عکس‌العمل فرد

?) تداوم رفتار

تغییر و تحول در استراتژیهای رفتاری

- هیچ یک از استراتژیهای تحول به اندازه استــراتژی‌هـای رفتـاری بر پیـروزی و یا برنامه‌ها اثر نمی‌گذارد. شکست

- این استراتژی‌ها در برگیرندة پیچیده‌ترین و در عین حسـاس‌ترین فـنون و روش‌های مدیریت تحوّل‌اند.

- استراتژی‌های رفتاری بیش از هر یک از استراتژی‌های دیگر به سطح خرد نزدیکترند.

فصل ششم :

تغییر و تحول در استراتژیهای رفتاری

تغییر و تحول در استراتژیهای رفتاری

- هـدف اسـاسی اسـتراتژی‌هـای رفـتاری تأکید بر سطح مهـارت‌ها، طرز تلقی، دانش، رفـتار شغلی، رفـتار اجتمـاعی و واکـنشهای پـیـش‌بـینی نـشده آن هـا در بـرخـورد بـا موقعیت‌های نو دارد.

- فـرآیـند تـحـول سـازمـانی را به دلایلی می‌توان فرآیند تحول رفتاری دانست.

- از مهمترین موارد، در تغییر رفتار انسان‌ها، موضوع ایستادگی در برابر تغییرات است.

دلایل مقاومت‌ در برابر تغییر

مهمترین دلایل مقاومت در برابر تغییر عبارتند از:

?) خو گرفتن به وضع موجود .

?) نیاز به صرف وقت و آموختن مهارت‌های تازه.

?) ترس و واهمه از ابهامات و ندانسته‌ها.

?) دلایل مالی و اقتصادی مخالفت.

?) اختلال در روابط گروهی.

?) اختلال در مبانی نفوذ و قـدرت شخص.

?) ارتباطات غیر مؤثر.

الگوی سه مرحله‌ای تغییر رفتار کرت لوین
مرحله اول:

گشودگی یا انجماد زدائی

Unfreezing

مرحله دوم:

تـغییر

Changing

مرحله سوم:

بستن

Refreezing

فصل هفتم:

کارآفرینی

تعریف کارآفرینی:
?) کارآفـرینی عبارت است از روش اداره‌ای که فرصت‌ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می‌کند.

?) کارآفرینی عبارت است از پروسه هدایت بـه «خلق سازمان جدید» بدون توجه به نوع و پتانسیل سازمان

?) کارآفرینی پروسه‌ای است فراتر از شغل و حرفه، بلکه یک شیوة زندگی است.

انواع کارآفرینی

?) کارآفرینی مستقل

?) کارآفرینی درون سازمانی

?) کارآفرینی سازمانی

تعریف کارآفرین

?) کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و بـرای پیگیری و تحقق آن، سازمانی را ایجاد می‌کند.

?) کارآفــرین کسی است که تولید را سازماندهی می‌کند.

?) کارآفـرین، کارفـرمــایی است که ریـسک و مدیریت کسب کاری را بعهده می‌گیرد.

نقش و اهمیت کارآفرینان در جامعه

کارآفرینان به عنوان موتور متحرک توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، نقش‌های زیاد و متفاوتی را در جامعه ایفا می‌کنند.

مهمترین آثار و نقش کارآفرینان در جامعه

?) عامل اشتغال زایی

?) عامل انتقال فن آوری

?) عامل نوآوری و روان کننده تغییر

?) عامل ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری

?) عامل تــحول وتـجدید حـیات ملی ومحلی

?) عامل کاهش بوروکراسی اداری

?) عامل تعادل در اقتصادی پویا

8) عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید

?) عامل سازماندهی منابع و استفاده اثربخش از آنها

??) عامل تشویق و تحریک حد رقابت

??) عامل یکپارچگی و ارتباط بازارها

??) عامل رفع شکاف‌ها و تنگناهای بازار و اجتماع

??) به عنوان یکی از عوامل تولید نظیر زمین، سرمایه، انسان و …

مقایسه مدیران و کارآفرینان

?) کارآفرینان در آینده زندگی می‌کنند.

مدیــران در گذشته زندگی می‌کنند.

?) کارآفرینان اشتیاق به کنترل دارند.

مدیــران اشتیاق به دستور دادن دارند.

?) کارآفرینان علاقه به تغییر دارند.

مدیــران علاقه به ثبات دارند.

?) کارآفرینان درهرمسأله دنبال فرصت میگردند.

مدیــران تهدید گرا هستند.

?)کارآفرینان یک خانه می‌سازند و بلافاصله برای خانه بعدی و جدید برنامه ریزی می‌کنند.

مدیــران یک خانه می‌سازند و می‌خواهند همیشه درآن زندگی کنند.

?)کارآفرینان اشیاء را خلق می‌کنند.

مدیــران تمیزی وشسته رفته بودن راخلق میکنند.

?) بدون کارآفرین همه چیز سرجای خودش می‌باشد و به هم نمی‌خورد.

ویژگیهای کارآفرینان

الف – ویژگیهای روان شناختی کارآفرینان

?) ریسـک پـذیـرند.

?) نیـاز بـه موفقیت دارنـد.

?) نوآور، خلاق و ایده ساز می‌باشند.

?) دارای پشتـکار زیـاد می‌بـاشنـد.

?)صفت بارزآنها،آرمان گرایی است.

?) پـیش قـدم می‌بـاشنـد.

?) اغلب درجستجوی فرصتها می بـاشند.

8) نـتیـجـه گـرا می‌بـاشنـد.

?) اهل کار و عمل می‌باشند.

??) آیـنـده گـرا می‌بـاشنـد.

??) خـیلی راحـت نتیجه اعمـال خود را می پذیرند.

??) بـه اجـرای قـواعـدوقوانین زیادمقیّد نمی‌باشند.

??) بـا تشـویق افـراد،سایرین رابه اجرای پـروژه‌هـای خـود پیـوند می‌دهنـد.

??) هـدف گـرا می‌بـاشنـد.

??) علاقمندنـد اعمـال خود را با دیگران مقایسـه کننـد.

??) خـود محـور هستنـد.

??) ظرفیت رویارویی بالایی با ابهامات دارند.

??) انعـطاف پذیـر می‌بـاشنـد.

??)تـوانـایی بالایی درتشخیص الگوها دارند.

??) دائـماً در جستجـوی اطلاعــات هستنـد.

??) ارتبـاطات سازمانی آنها غیر رسمی است.

??) قـاطعیـت دارنـد.

??) در مقابل هیجانات ثبات و استحکام دارند.

??) واقع بین و بـه عهد و پیـمان خـود صادق می‌باشنـد.

??) در شناخت سریع و روشن شکلهای مختلف مسألـه توانـا هستنـد.

??) تمـایل به کنتـرل سهل‌گیـر دارند.

??) امیدشان به موفقیت بیـشتر از تـرس آنها به شکست می‌باشد.

??) اعتـدال در میزان خطر را ترجیح می‌دهنــد.

??) قدرت تصـور و تشخیـص بالایی در تجزیـه اجـزاء وضعیت‌ها دارند.

??) قـادر به تعویق انداختن خشنودیـها وافتخــارات خویش می‌باشنـد.

ویژگیهای کارآفرینان

ب- ویژگیهای جمعیت شناختی کارآفرینان

?) تجربه کاری

?) نارضایتی از شغل قبل

?) الگوی نقش

?) شرایط کودکی

?) تحصیلات

?) سن

?) جایگاه اجتماعی

تفاوت‌های گروه کاری در سازمانهای سنتی با کار گروهی در سازمانهای کارآفرین

کار گروهی در سازمانهای کارآفرین / گروه کاری در سازمانهای سنتی

?- مسئولیت جمعی است و همه جوابگو هستند. / یک نفر مسئول و جوابگوی گروه است.

?- افراد می‌توانند دعوت به عضویت گروه را رد کنند. / افراد مجبورند در گروه شرکت کنند.

?- وظایف بین افرادقابل تعویض است. / کارها تقسیم می‌شود

?- ارزیابی اعضا را سایر همکاران (اعضا) انجام می‌دهند./ افراد را رئیس ارزیابی می‌کند.

فصل هشتم:

خلاقیت

تعریف خلاقیت

?) خلاقیت عبارتست از توانایی ترکیب ایــده‌ها در یک روش منـحصر به فرد.

?) خلاقیت عبـارت از تـولید ایـده‌هـا، رهیافتها و مفاهیم اصل و جدیدی است که از رفتار انطباق پذیر برخوردار باشد.

توسعه خلاقیّت

توسعه خلاقیت در سازمان رهین حمایت و پشتیبانی کسانی است که از خود نظر و ایده‌های خلاق بروز دهند.

دستوراتی برای توسعه وتقویت خلاقیت درسازمان

?) در ســازمان شرایطی را به وجود آورید که افراد پدیده تغییر را قبول نمایند.

?) اجازه دهید اعضاء با یکدیگر روابط مــتقابل داشته باشند.

?) نظرات و عقاید جدید را تقویت کنید.

?) در برابر شکست‌ها شکیبا باشید.

?) هدف‌ها را بصورت مشخص تعیین کنید و برای تأمین آنها به افراد آزادی عمل بدهید.

?) برای افراد خلاق و سخت کوش ارزش قائل شوید.

موانع خلاقیّت

عمده‌ترین موانع بروز خلاقیت در انسانها عبارتند از:‌

?) موانع تاریخی

?) موانع بیولوژیک (زیست شناسی)

?) موانع فیزیولوژیکی

?) موانع اجتماعی

?) موانع روانی

?) موانع کلان ساختاری

فصل نهم:

کمال مدیریت

-کـمال مدیریت از تعهد مدیران موفق نشأت می‌گیرد.

– مـدیران کاردان تأثیر مثبت و مؤثری بر دیگران می‌گذارند.

– آن هـا با ترکیب متوازنی از بـاورها و نگـرش‌های مثبت، رفــتارهای خوبی ارایه می‌دهند.

– این باورها و رفتارهای خوب«تعهدّات» را تشکیل می‌دهد.

مهمترین تعهدات مدیران کمال جو

مهمترین تعهدات مدیران کمال جو عبارتند از:‌

?) تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع

الف) خدمت کردن به مشتری

ب) اهمیت قایل شدن برای مشتری

?) تعهد مدیران نسبت به سازمان

الف) ساختن فضای سازمان

ب) حمایت از مدیران عالی

ج) رعایت ارزشهای اساسی سازمان

?) تعهد مدیران نسبت به خود

الف) استقلال در فکر و عمل

ب) کسب مهارت‌های لازم

ج) پذیرای انتقادات سازنده

?) تعهد مدیران نسبت به افراد

الف)نشان دادن علاقه و شناسایی نسبت به کارکنان

ب) دادن بازخور ارشادی

ج) ترغیب فکرهای خلاق

?) تعهد مدیران نسبت به کار

الف) حفظ تمرکز صحیح بر کار

ب) ساده کردن کار

ج) اهل عمل بودن

د) روشن کردن اهمیت کار

فصل دهم:

رهبری وضعی و نقش آن در رفتار سازمانی

تعریف رهبری وضعی

عملی است متقابل بین :‌

الف)میزان هدایت و رهنمود

ب)میزان حمایت اجتماعی– عاطفی یک رهبر

ج) سـطح آمادگی پیروان در انجام یک وظیفه

کاربرد رهبری وضعی

- هر نوع رفتار رهبری می‌تواند با توجه به سطح آمـادگی فـردی که سعی در نفوذ او داریم، کمابیش مؤثر باشد.

- در رهبـری وضـعی، رهبر باید به پیرو کمک کند تا سطح آمادگی خود را تا جایی که می‌تواند و مایل است ارتقاء دهد.

- به اعتقاد رهبری وضعی، اگر بخواهیم پیـروانی که سطح آمـادگی حداقلی دارند، استعداد خود را نشان دهند، به هـدایت بخـشی بسیـار نیرومندی نیاز داریم.

- یــکی از راه هـای کـسب اعـتماد و اطمینــان افراد، در این نـگرش، آن است که آنها رابه حال خود رها کنند.

مدیریت عملکرد

- پایـه فـلسفی اولیه این نوع مدیریت، رهبـری وضـعی می‌بـاشد.

- مدیریت عملکـرد در زمینـه چگونگی کاربرد در برگیرنده سه کنش عمـده زیر است:

الف) برنامه‌ریزی عملکرد

ب) آمـوزش

ج) تجدید نظر در عملکرد

ABCمدیریت

علامت اختصاری فعال کننده‌ها،رفتارو پی آمدها است .

ABC Management

فعال کننده‌ها A=Activators

رفـــتـــــــار B = Behavior

پی‌آمدها C=Cansequences

1- فعال کننده ها

A = ACTIVATORS

امـوری کـه شخـص بـاید پیش از آنـکه عملکرد شایسته را داشته باشد انجام دهد.

?- رفتار

B = BEHAVIOR

عـمـلکـردی است کـه فـرد می‌خـواهـد.

?- پی آمد ها

C = CANSEQUENCES

آن چـه که بعـد از رفـتار روی می‌دهـد.

برتری مدل برای مدیران در این است که، هر گاه کسی در سطح دلخواه عمل نکند، می‌توان علت را به اشکال ناشی از فعال‌کننده‌ها،رفتار و یا اشکال ناشی از پی‌آمدها نسبت داد.

سیستم PRICE

– یک سیستم پیشرفت بهره‌وری است که بوسیله «لوربر» بوجود آمده است.

?- شناسایی

p = pin point

به شناسائی یک یا چند حوزه عملکرد کلیدی اشاره می‌کند، که مدیر در پیشرفت آنها می‌کوشد.

?- ثبت کردن

R = Record

ثبت کردن عملکرد فعلی.

?- دخالت دادن

I = Involve

شامل اقدامات زیر است:

?- آگاهی دادن به گروه.

?- به تـوافق رسیدن در مورد معیارها و استراتژی‌ها .

?- تعیین هدف‌های فردی.

?- معین کردن پاداش و بازخور.

?- آموزش

C = Coach

شامل مدیریت پی‌آمدها بوسیله تحسین پیشرفت، توبیخ عملکرد و جهت بخشی مجدد خطاهای مردم بی‌تجربه است.

?-ارزیابی کردن

E = Evalution

ارزیابی شکلی رسمی برای شناسایی پیشرفت در اختیار مدیر می‌گذارد و استراتژی‌ها و هدایت بخشی‌های آینده را ارزیابی می‌کند.

منابع و مآخذ

?- رفتـــار سازمانی، مورهـد، گریفتن – ترجمه دکتر سیدمهدی الوانی و دکتر غلامرضا معمارزاده – انتشارات مروارید.

?- رفتـــار سازمانی، جلد اول، استیفن رابینز، ترجمه دکتر علی پارسائیان و دکتر سیدمحمد اعرابی، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.

?- مدیریت رفتار سازمانی، ترجمه دکتر قاسم کبیری، انتشارات مؤسسه جهاد دانشگاهی.

?- انگیزش در سازمانها، دکتر محمدعلی نایلی، انتشارات دانشگاه شهید چمران.

?- خلاقیـت و نـوآوری در انسانـها و ســازمانها، دکـــتر تیــمور آقایی، انتشارات ترمه .

?- مدیریت رفتــار ســازمانی، دکتـر محمدعلی حقیقی ، انتشارات ترمه .

?- کارآفــرین ، جـزوه تدریس دانشـگاهی، مهندس احمــد یاراحمـدی.

?- خلاقیـت و نــوآوری در انســان‌ها و ســازمان‌ها، دکتــر تیمور آقایی، انتشارات ترمه


» نظر

مهندسی ارزش


چکیده

مهندسی ارزش در خلال جنگ جهانی دوم و در سالهای پس از جنگ مطرح و به عنوان یک روش مهم در عرصه فعالیتهای مهندسی شناخته شده است. در همین زمان روشهای تحلیل ارزش در ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از ابزارهای بازسازی اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. در اواخر دهه 70 بعلت کاربرد تحلیل ارزش، سود حاصله از توسعه فعالیتهای نفتی در کانادا افزایش یافت. مهندسی ارزش و تحلیل ارزش در اکثر موارد مترادف یکدیگر بکار می‌روند ضمن اینکه مهندسی ارزش معمولاً بر طرح یا محصول جدید که در حال تهیه و توسعه است اعمال می شود و تحلیل ارزش در مورد پروژه ها و محصولات موجود صورت می‌گیرد. در این مقاله برای تحلیل ارزش و مهندسی ارزش مفهوم یکسانی فرض شده است بدین ترتیب هر دو شیوه می‌توانند برای بهینه ساختن روشهای مدیریتی و در نتیجه استفاده صحیح از منابع انسانی و افزایش خلاقیتها و بالا بردن کارائی سازمان بکار برده شوند. در این مقاله سعی بر این است که فرایند مهندسی ارزش بطور خلاصه بیان شود، فرایند مدیریت ارزش معرفی شود و ضمن مقایسه مهندسی ارزش و تحلیل ارزش با مدیریت ارزش، اثر آنها را بر شیوه های مدیریتی بیان نمود.

کلیدواژه : مهندسی ارزش ؛ مدیریت ارزش ؛ تحلیل ارزش

1- فرایند مهندسی ارزش

مایلز در کتاب خود در مورد تحلیل و مهندسی ارزش، تعریفی به این شرح ارائه نموده است: «تحلیل و مهندسی ارزش رویکردی سامان یافته و خلاق است که هدف آن تعیین دقیق و کارآمد هزینه های غیر ضروری است، هزینه هایی که صرف آنها هیچیک از جنبه های کیفی، کاربردی، مشتری مداری و ظاهری را بهبود نمی‌دهد.»

متدولوژی ارزش یک سیستم، طرح یا محصول و اجزاء و مؤلفه های  مرتبط را برای تعیین ارزش هر یک تعیین می‌نماید. مهندسی ارزش برای تعیین میزان تحقق ارزش حقیقی الزامات طرحی را مورد بررسی قرار داده ، به دنبال تحقق کار کردهای ضروری با حداقل هزینه کل می‌باشد.

2- وجوه مشخصه مهندسی ارزش

§         پیروی از برنامه کار مهندسی ارزش طی اجرای مطالعات ارزش (آماده سازی، تحلیل کارکرد، گردآوری ایده ها، ارزیابی، توسعه، تهیه گزارش، ارائه گزارش و اجرا)

§         روش حل مسأله مهندسی ارزش را می توان در فرایند های مدیریتی، طراحی، صنعت ساخت، تولید، بهره برداری و نگهداری به کار گرفت.

§         در پروژه های صنعت ساخت مهندسی ارزش را می توان در تمامی مراحل دوره عمر پروژه به کار برد.

§         اجرای مطالعات مهندسی ارزش در مراحل اولیه طرح ( برنامه ریزی و طراحی مفهومی ) منجر به بیشترین دستاورد، با صرف حداقل منابع می شود.

§         تحلیل و بررسی معیارهای طراحی بر مبنای کارکردهای پایه

§         مرز بندی میان نیازها و خواسته ها ونیز تعیین زمینه های پر هزینه

§         مقایسه سطح عملکرد مورد نیاز با سطح عملکرد طراحی

§         به چالش طلبیدن حاشیه های ایمنی و احتمالات و ارزیابی آنها به منظور حصول اطمینان از قرار داشتن در حدود مورد نیاز

§         شناسایی زمینه های پر هزینه و خلق ایده ها و گزینه هایی برای تحقق ارزش بهتر

§         اطمینان از قرار گرفتن هزینه های طرح ارائه شده در محدوده بودجه موجود بدون کاهش سطح عملکرد و کیفیت مورد نظر

§         بررسی نیازهای استفاده کننده و منظور کردن این نیازها در تبیین معیارهای طراحی

§         خلق ایده هایی که کار کردهای مورد نیاز را با حداقل هزینه کل (سرمایه گذاری + هزینه های بهره برداری و نگهداری ) امکان پذیر سازد

§         نقد و بررسی رویه های مرسوم طراحی و اجرا

§         تعیین بهای هر کارکرد و نه بهای یک مؤلفه، تعیین ارزش ( نسبت بها به هزینه ) به عنوان مشخصه اصلی مهندسی ارزش

§         بهبود ارزش با خلق ایده های جدید به گونه ای که تمامی جنبه های مرتبط از قبیل اقتصاد، زمان ، سهولت اجرا و عملکرد در نظر گرفته شود

3- فرایند مدیریت ارزش

مدیریت ارزش فرایندی سامان یافته و نظام مند برای تصمیم سازی است. این فرایند با تعریف کار کردهای مورد نیاز برای دستیابی به اهداف و تلاش برای تحقق این کارکردها با حداقل هزینه ( مصرف منابع ) و با شرط حفظ کیفیت کارآیی در پی دستیابی به حداکثر ارزش برای پروژه یا فرایند است. فرایند مدیریت ارزش با برگزاری کارگاه هایی با حضور عوامل کلیدی مرتبط با پروژه در مقاطع زمانی مشخص از دوره عمر پروژه یا در فرایند بازبینی خدمت یا محصول انجام می‌گیرد. این روش انعطاف پذیر بر پایه فعالیتهای تیمی و تحت سرپرستی تسهیل گر مستقل مهندسی ارزش اجرا می شود. مدیریت ارزش فرایندی از بالا به پائین است که پس از شناخت نیازها و اهداف استراتژیک به بررسی علل و ریشه ها می پردازد. نتیجه این فرایند توافق عوامل کلیدی ذینفع در پروژه در مورد نیازها و اهداف پروژه یا خدمت محدوده، کار کردهای اصلی و ریسک است. بعلاوه در این رهگذر فرصتهای نوآوری و خلاقیت نیز شناسائی می گردد. مدیریت ارزش به جای یکایک اجزا و مؤلفه ها، کل پروژه را به صورت یکپارچه مورد توجه قرار می‌دهد.

نتیجه گیری

مهندسی ارزش در پروژه های اجرائی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرائی می‌تواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینه ها تبدیل شود. هدف این روش، از میان برداشتن یا اصلاح هر چیزی است که موجب تحمیل هزینه های غیر ضروری می شود بدون اینکه آسیبی به کار کردهای اصلی و اساسی طرح وارد آید. یک تحلیل گر ارزش باید راههای متعادل سازی گروه را در یابد، با آنان همفکری و همدلی کند تا اعضای مجموعه به تفکر مهندسی ارزش نزدیک شوند. تحلیل گر ارزش باید با فراهم آوردن فرصت لازم برای یکایک افراد مجموعه، امکان ارائه دیدگاههای آنان را میسر سازد تا افراد بدون نگرانی از اینکه ممکن است اظهارنظر آنان چندان عملی و فنی نباشد، دیدگاههای خود را مطرح نمایند.


» نظر

مدیریت خدمات کشوری

 

بسمه تعالی

قانون مدیریت خدمات کشوری

قانون مدیریت خدمات کشوری مشتمل بر 128 ماده و 106 تبصره در جلسه مورخ هشتم مهر ماه 1386 کمیسیون مشترک رسیدگی به

لایحه مدیریت خدمات کشوری مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم 85 قانون اساسی تصویب گردید و پس از از موافقت

86 جهت اجرا طی /7/ 1386 به تائید شورای نگهبان رسید و در تارخ 25 /7/ مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال، در تاریخ 18

نامه ای از سوی رئیس مجلس به دولت ابلاغ گردید.

قانون مدیریت خدمات کشوری

فصل اول-تعاریف

ماده 1- وزارتخانه: واحد سازمانی مشخصی است که تحقق یک یا چند هدف از اهداف دولت را بر عهده دارد و به موجب قانون ایجاد

شده یا می شود و توسط وزیر اداره می گردد.

ماده 2- مؤسسه دولتی: واحد سازمانی مشخصی است که به موجب قانون ایجادشده یا می شود و با داشتن استقلال حقوقی، بخشی از

وظایف و اموری را که بر عهده یکی از قوای سه گانه و سایر مراجع قانونی می باشد انجام می دهد.

کلیه سازمان هایی که در قانون اساسی نام برده شده است در حکم مؤسسه دولتی شناخته م یشود.

ماده 3- مؤسسه یا نهاد عمومی غیردولتی: واحد سازمانی مشخصی است که دارای استقلال حقوقی است و با تصویب مجلس شورای

اسلامی ایجاد شده یا می شود و بیش از پنجاه درصد بودجه سالانه آن از محل منابع غیردولتی تأمین گردد و عهده دار وظایف و

خدماتی است که جنبه عمومی دارد.

ماده 4- شرکت دولتی: بنگاه اقتصادی است که به موجب قانون برای انجام قسمتی از تصد یهای دولت به موجب سیاست های کلی

اصل چهل و چهارم قانون اساسی، ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری جزو وظایف دولت محسوب می گردد ایجاد و بیش از پنجاه

درصد سرمایه و سهام آن متعلق به دولت می باشد. هر شرکت تجاری که از طریق سرمایه گذاری وزارتخانه ها، مؤسسات دولتی و

شرکت های دولتی منفردا یا مشترکا ایجاد شده مادام که بیش از پنجاه درصد سهام آن منفردا یا مشترکا متعلق به واحدهای سازمانی فوق

الذکر باشد شرکت دولتی است.

تبصره 1- تشکیل شرکت های دولتی تحت هر یک از عناوین فوق الذکر صرفا با تصویب مجلس شورای اسلامی مجاز است همچنین

تبدیل شرکت هایی که سهام شرکت های دولتی در آنها کمتر از پنجاه درصد است با افزایش سرمایه به شرکت دولتی ممنوع است.

تبصره 2- شرکت هایی که به حکم قانون یا دادگاه صالح ملی و یا مصادره شده و شرکت دولتی شناخته شده یا می شوند شرکت دولتی

تلقی می گردند.

که در این قانون ذکر شده بر کلیه شرکت هایی که شمول قوانین و مقررات عمومی بر آنها « شرکت های دولتی » تبصره 3- احکام

مستلزم ذکر یا تصریح نام است نیز اعمال خواهد شد.

ماده 5- دستگاه اجرایی: کلیه وزارتخانه ها، مؤسسات دولتی، مؤسسات یا نهادهای عمومی غیردولتی، شرکت های دولیت و کلیه

دستگاه هایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر و یا تصریح نام است از قبیل شرکت ملی نفت ایران، سازمان گسترش و نوسازی

صنایع ایران، بانک مرکزی، بانکها و بیم ههای دولتی، دستگاه اجرایی نامیده می شوند.

ماده 6- پست سازمانی: عبارت است از جایگاهی که در ساختار سازمانی دستگاه های اجرایی برای انجام وظایف و مسئولیت های

مشخص پیش بینی و برای تصدی یک کارمند در نظر گرفته می شود. پست های ثابت صرفا برای مشاغل حاکمیتی که جنبه استمرار

دارد ایجاد خواهد شد.

ماده 7- کارمند دستگاه اجرایی: فردی است که بر اساس ضوابط و مقررات مربوط به موجب حکم و یا قرارداد مقام صلاحیتدار در یک

دستگاه اجرایی به خدمت پذیرفته می شود.

ماده 8- امور حاکمیتی: آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل

همه اقشار جامعه گردیده و بهره مندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمی شود.

از قبیل:

الف- سیاستگذاری، برنامه ریزی و نظارت در بخش های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی.

ب- برقراری عدالت و تأمین اجتماعی و باز توزیع درآمد.

ج- ایجاد فضای سالم برای رقابت و جلوگیری از انحصار و تضییع حقوق مردم.

د- فراهم نمودن زمینه ها و مزیت های لازم برای رشد و توسعه کشور و رفع فقر و بیکاری

ه- قانونگذاری، امور ثبتی، استقرار نظم و امنیت و اداره امور قضایی.

و- حفظ تمامیت ارضی کشور و ایجاد آمادگی دفاعی و دفاع ملی

ز- ترویج اخلاق، فرهنگ و مبانی اسلامی و صیانت از هویت ایرانی، اسلامی

ح- اداره امور داخلی، مالیه عمومی، تنظیم روابط کار و روابط خارجی

ط- حفظ محیط زیست و حفاظت از منابع طبیعی و میراث فرهنگی

ی- تحقیقات بنیادی، آمار و اطلاعات ملی و مدیریت کشور

ک- ارتقای بهداشت و آموزش عمومی، کنترل و پیشگیری از بیماریها و آف تهای واگیر، مقابله و کاهش اثرات حوادث طبیعی و

بحران های عمومی

10 و 11 این قانون نظیر موارد مذکور در اصول بیست و نهم و سی ام قانون اساسی که انجام آن ، ل- بخشی از امور مندرج در مواد 9

توسط بخش خصوصی و تعاونی و نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی با تأیید هیأت وزیران امکانپذیر نمی باشد.

م- سایر مواردی که با رعایت سیاست های کلی مصوب مقام معظم رهبری به موجب قانون اساسی در قوانین عادی ج زء این امور قرار

می گیرد.


» نظر

قانون مدیریت خدمات کشوری 2

ماده 9- امور اجتماعی، فرهنگی و خدماتی: آن دسته از وظایفی است که منافع اجتماعی حاصل از آنها نسبت به منافع فردی برتری دارد

و موجب بهود وضعیت زندگی افراد می گردد از قبیل: آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای، علوم و تحقیقات، درمان،

توانبخشی، تربیت بدنی و ورزش، اطلاعات و ارتباطات عمومی و امور فرهنگی، هنری و تبلیغات اسلامی.

ماده 10 - امور زیربنایی: آن دسته از طرح های تملک دارایی های سرمایه ای است که موجب تقویت زیرساخت های اقتصادی و تولیدی

کشور می گردد از قبیل: طرح های آب و خاک و شبکه های انرژی، ارتباطات و راه.

ماده 11 - امور اقتصادی: آن دسته از اموری است که دولت، متصدی اداره و بهره برداری از اموال جامعه است و مانند اشخاص حقیقی و

حقوقی در حقوق خصوصی عمل می کند از قبیل: تصدی در امور صنعتی، کشاورزی، حمل و نقل، بازرگانی، مسکن و بهره برداری از

طرح های مندرج در ماده 10 این قانون.

ماده 12 - سازمان: منظور از سازمان در این قانون سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور می باشد.

فصل دوم- راهبردها و فناوری انجام وظایف دولت

ماده 13 - امور تصدی های اجتماعی، فرهنگی و خدماتی با رعایت اصول بیست و نهم و سی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از

طریق توسعه بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی تعیین صلاحیت شده و بانظارت و حمایت دولت و با

استفاده از شیوه های ذیل انجام می گردد:

-1 اعمال حمایت های لازم از بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی مجری این وظایف.

-2 خرید خدمات از بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی

- مشارکت با بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی از طریق اجاره، واگذاری امکانات و تجهیزات و منابع

فیزیکی.

-4 واگذاری مدیریت واحدهای دولتی به بخش تعاونی و خصوصی و نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی با پرداخت تمام و یا بخشی

از هزینه سرانه خدمات.

-5 ایجاد و اداره واحدهای دولتی موضوع این ماده توسط دستگاه های اجرائی

تبصره 1- اگر انجام امور موضوع این ماده به یکی از طرق چهارگانه فوق الذکر ( 1 لغایت 4) مقدور نباشد ایجاد و اداره واحدهای دولتی

وظیفه دولت است.

تبصره 2- تایید صلاحیت علمی و اخلاقی کلیه افراد موضوع این قانون که به موجب این ماده در بخشهای آموزشی ،بهداشتی و فرهنگی

اشتغال خواهند داشت مطابق ضوابط فصل ششم این قانون و تایید استانداردهای مربوط و کیفیت و قیمت خدمات نیز مطابق قوانین و

مقررات مربوط است.

ماده 14 - امور زیربنایی با مدیریت، حمایت و نظارت دستگا ههای اجرائی توسط بخش غیر دولتی،( تعاونی و خصوصی و نهادها و

موسسات عمومی غیر دولتی) انجام خواهد شد و در موارد استثنایی با تصویب هیات وزیران توسط بخش دولتی انجام خواهد شد.

ماده 15 - امور تصدییهای اقتصادی با رعایت اصل چهل و چهارم( 44 )قانون اساسی جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی ایران و

سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری به بخش غیر دولتی واگذار م یگردد. دولت مکلف است با رعایت قوانین و مقررات مربوط از

ایجاد انحصار، تضییع حقوق تولی دکنندگان و مصرف کنندگان جلوگیری و فضای رقابت سالم و رشد و توسعه و امنیت سرمای هگذاری

و برقراری عدالت و تامین اجتماعی و بازتوزیع درآمد و فراهم کردن زمینه ها و مزیت لازم و رفع بیکاری را فراهم نماید.

ماده 16 - به منظور افزایش بهر هوری و استقرار نظام کنترل نتیجه و محصول ( ستانده) و کنترل مراحل انجام کار و یا هر دو، جلوگیری

از تمرکز تصمیم گیری و اعطای اختیارات لازم به مدیران برای اداره واحدهای تحت سرپرستی خود بر اساس آئی ننامه ای که توسط

سازمان تهیه و به تصویب هیات وزیران م یرسد دستگاههای اجرائی موظفند اقدامات ذیل را به عمل آورند.

الف- تعیین قیمت تمم شده فعالیتها و خدمات و محصولات واحدهای مجری از قبیل واحدهای آموزشی، پژوهشی ، بهداشتی، درمانی،

خدماتی، تولیدی و اداری، متناسب با کیفیت و محل جغرافیایی ارائه فعالیتها و خدمات، در چهارچو متوسط قیمت تمام شده فعالیتها و

خدمات مذکور در بودجه مصوب سالانه ملی و استانی با تایید سازمان مدیریت و برنام هریزی کشور یا استان.

ب - تعیین شاخصهای هدفمد و نتیجه گرا و استانداردهای کیفی خدمات و پیش بینی ساز و کارهای نظارتی برای کنترل کمیت و

کیفیت خدمات ارائه شده.

ج- انعقاد تفاهمنامه با مدیران واحدهای مجری بر اساس حجم فعالیتها و خدمات و قیمت تمام شده آن و تعیین تعهدات طرفین.

د- اعطاء اختیارات لازم برای پیشنهاد جا به جایی فصول و برنام ههای اعتبارات مذکور به شورای برنام هریزی استان در چهارچوب

احکام قانون بودجه سالانه جا به جایی اعتبارات ملی بر اساس احکام قانون بودجه سالانه خواهد بود.

ه - برای اجرای نظام قیمت تمام شده، اختیارات لازم اداری و مالی به مدیران، به موجب آئی ننامه ای که با پیشنهاد سازمان به تصویب

هیات وزیران می رسد تعیین م یگردد.

و- اعتباراتی که بر اساس قیمت تمام شده در اختیار واحدها قرار می گیرد، به عنوان کمک تلقی شده و پس از پرداخت به حساب

بانکی واحدهای ذی ربط به هزینه قطعی منظور م یگردد. مدیران دستگاه های اجرائی نسبت به تحقق اهداف و نتایج پیش بینی شده در

تفاهمنامه در مدت مدیریت خود مسوول و به نهادهای نظارتی پاسخگو خواهند بود و موظفند گزارش اقدامات مربوطه را هر شش ماه

یک بار به سازمان ارائه نمایند و سازمان نیز مکلف است گزارش عملکرد این ماده را یک ماه قبل از ارسال لوایح بودجه سالیانه به

مجلس تقدیم نماید.

تبصره


» نظر

مدیریت زمان

در مورد یک روز فکر کنید، زمان می‌گذرد، چه شما آن را صرف کارهای بیهوده کنید و چه صرف رسیدن به اهدافتان. یکی از مشکلات بزرگ برای بیشتر ما تنظیم زمان است. مدیریت زمان یعنی اینکه بتوانیم راه رسیدن به اهداف بزرگ و اصلی خودمان را طی یک برنامه‌ریزی زمانی صحیح و منظم هموار کنیم. جهت داشتن روش مناسب مدیریت زمان است، باید بدانیم چه می‌خواهیم انجام دهیم و هر کدام از قسمت‌های برنامه ما چه مقدار زمان می‌برد. برای برنامه‌ریزی بهتر به عقب برگردید و ابتدا بر یک دوره زمانی مشخص در گذشته مروری داشته و کارهای انجام شده در این دوره (یک هفته گذشته یا یک ماه گذشته) و میزان زمانی را که هر کدام از کارها به خود اختصاص داده بررسی کنید و سپس برای برنامه‌ریزی آینده خود تصمیم بگیرید.

زمان از بهترین سرمایه‌های ما انسان‌هاست که در اختیار داریم و در عین حال می‌تواند بی‌مصرف‌ترین آنها نیز باشد.

برنامه‌ریزی شما را از سرگردانی نجات داده و به شما کمک می‌کند که از زمان به عنوان بزرگترین سرمایه زندگی‌تان استفاده کنید. سعی کنید هر کاری را در زمان خودش انجام دهید و از به تعویق انداختن کارها خودداری کنید. بنابراین قبل از انجام هر کاری از خود بپرسید:

ـ چرا این کار را انجام می‌دهم؟

ـ اگر این کار را نکنم چه می‌شود؟

ـ اگر آن را به آینده موکول کنم چه خواهد شد؟

اگر در شروع انجام هر کاری صادقانه به سئوالات بالا پاسخ دهید، ضرورت انجام کار، بدون اتلاف وقت زیاد برای انجام آن، برای شما مشخص خواهد شد.

هنگام برنامه‌ریزی درنظر داشته باشید که هر برنامه‌ای قابل تغییر است، در برنامه‌ریزی خود واقع‌گرا باشید و طوری برنامه‌ریزی کنید که همیشه جلو باشید، هیچ کاری را به آینده موکول نکنید، مگر این که انجام آن کار در حال حاضر ضرورت و فوریتی نداشته باشد.

در این مقاله شما را با گستره مشکلات مدیریت زمان، برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و... آشنا خواهیم کرد، باشد که بتوانیم از زمان حداکثر استفاده را ببریم.


گستره مشکلات مدیریت زمان

به طور کلی اگر بخواهیم مشکلات موجود در راه مدیریت و بهره‌وری از زمان را ریشه‌یابی کنیم شاید بتوان آن را بدین گونه بیان کرد:


1) رفتارکردن به گونه‌ای که زمان را چیزی بی‌بها و بی‌اهمیت درنظر بگیریم

باید بدانیم هیچ‌گاه قادر به تولید زمان یا بازگرداندن زمان از دست رفته نیستیم. پس بدانید وقت طلاست و باید از هر ساعت و هر زمان بهره‌گیری کنیم.


2) به تعویق انداختن کارها

اگر کارهای شما از اهمیت زیادی برخوردار است، بهترین راه‌ آن است که آن کار را تکمیل کنید، موانع را از سر راهش بردارید و آن را هم اکنون انجام دهید.


3) مشخص نبودن اولویت‌ها

برخی از کارها را بدون آن که زیانی به برنامه وارد کنند می‌توان به تأخیر انداخت، امّا این امکان برای بعضی دیگر وجود ندارد پس سعی کنیم اولویت کارهایمان را مشخص کنیم.


4) برنامه‌ریزی ضعیف یا بی‌برنامگی

یکی از کلیدهای مؤثر برای مدیریت زمان آن است که دقیقاً بدانید که می‌خواهید از هر دقیقه وقت خود در طی چند روز آینده چه بهره‌ای ببرید.


5) پیش‌آمدهای احتمالی نامناسب

هیچ برنامه‌ای کامل نیست، ممکن است به این نکته‌ پی ببرید که نمی‌دانید چگونه با شرایط غیرقابل پیش‌بینی کنار بیایید و قادر به هیچ کاری نیستید، مگر آن که برنامه‌ای پشتیبانی کننده داشته باشید که چنانچه اهداف و برنامه‌ریزی اولیه شما کارگر نیفتد راهتان را مشخص سازید.


6) کوشش برای آن که همه چیز را خودتان انجام دهید

شما می‌توانید مسبب بعضی از کارها، سازمان‌دهنده، هدایت‌کننده و حتی مجری آنها باشید، ولی نه همیشه، پس با برنامه‌ریزی صحیح آنچه در توان شماست را برعهده بگیرید (نه بیشتر و نه کمتر)


7) بی‌مسئولیتی نسبت به دیگران

این امر موجب می‌شود که افراد دیگر نیز در جهت جبران بی‌احترامی شما برآیند که باعث به هم ریختگی برنامه شما و تلف شدن قسمتی از زمان می‌شود.


8) سوءاستفاده از تلفن و داشتن ملاقات‌های بیش از اندازه

سعی کنید در این دو مورد نسبت به خود بسیار سخت‌گیر باشید چرا که مکالمات تلفنی و ملاقات‌های بیش از اندازه و غیرضروری قسمت زیادی از زمان در دسترس و مفید شما را کم می‌کند.


9) اسیر و برده ساعت بودن

از ابتدا، توانایی خود را درنظر بگیرید و زمان کافی جهت انجام هر کاری را درنظر گرفته و آن کار را در زمان مناسب و با کیفیت خوب انجام دهید.


10) نداشتن تعهد

مدیریت زمان صرفاً مسأله رویاروشدن با آخرین مهلت‌ها نیست، بلکه از پیش اندیشیدن، برنامه‌ریزی کردن، اطمینان یافتن از صرف وقت در حد امکان و تعیین اولویت‌هاست.

باید بدانید که مدیریت زمان در انجام دادن هر طرحی در همه مراحل و گام به گام اهمیت دارد.


11) واکنش به جای کنش

سعی کنیم در مرحله کنش از تکنیک‌های مدیریت زمان بهترین استفاده را بکنیم تا وارد مرحله واکنش نشویم.

برای شروع برنامه‌ریزی در مدیریت زمان سئوالات زیر را درنظر داشته باشید:

ـ آیا به هدف‌هایتان فکر کرده‌اید؟

ـ نگرش شما نسبت به تنظیم و تقسیم زمان چیست؟

ـ آیا تاکنون از زمان استفاده نابجا کرده‌اید؟

اگر تاکنون به 3 پرسش بالا فکر کرده باشید، به این معنی است که مفهوم مدیریت زمان را دریافته‌اید.

آیا تاکنون اهداف خود را تنظیم کرده‌اید؟

در هر کاری مهم است که مشخص کنید چه اهدافی دارید و زمان را برای رسیدن به آنها تنظیم کنید. اهداف مهم خود را درنظر بگیرید و آن را به اهداف جزئی تقسیم کنید؛ به عبارت دیگر هدف اصلی خود را به اهداف کوچک تقسیم کنید. در این قسمت مشخص کنید ساعات هفته خود را تاکنون چگونه می‌گذراندید و سپس به سئوالات زیر پاسخ دهید:

ـ آیا تاکنون فکر کرده‌اید که چه مقدار زمان برای دست‌یابی به اهدافتان درنظر گرفته‌اید؟

ـ آیا برنامه‌ریزی زمانی که تاکنون داشته‌اید برای رسیدن به اهدافتان مناسب بوده است؟

ـ آیا می‌توانید بدون توجه به زمان‌بندی‌های گذشته و انجام کارهای قبلی، برنامه کنونی را تنظیم کنید؟

برای پاسخ به این سئوال‌ها که شما دقیقاً بدانید چه باید بکنید، چرا اکثر وقت افراد به این دلیل تلف می‌شود که نمی‌دانند برای آینده چه باید بکنند، خوب است.

بدانید که، تنظیم و تعیین اهداف اصلی، قلب دستگاه مدیریت زمان است و تقسیم آن به اهداف کوچک‌تر، راه رسیدن به آن اهداف را برای شما روشن می‌سازد.


چهار اصل مهم در مدیریت زمان

در مدیریت زمان چهار اصل مهم وجود دارد که عبارت‌اند از: اهمیت، فوریت، مؤثربودن و رضایت


اهمیت و فوریت

یک روش مؤٍثر در استفاده از تکنیک‌های مدیریت زمان، این است که در رابطه با اهمیت و فوریت مسائل و کارهایی که می‌خواهید انجام دهید فکر کنید.


کارهای کم‌اهمیت و غیرفوری

اندکی در مورد کارهای روزانه خود فکر کنید. چه قدر از وقت شما در حال حاضر صرف انجام کارهای کم‌اهمیت و غیرفوری می‌شود؟ کارهایی مثل تماشای تلویزیون برای ساعت‌های متوالی، مکالمات غیرضروری با تلفن و... این گونه کارها زیاد انجام می‌شود و هرگز ما را در رسیدن به هدفمان یاری نمی‌کنند.


کارهای کم‌اهمیت و فوری

انجام این کارها به کمی احتیاط نیاز دارد چرا که شما مشغول انجام دادن کاری هستید که مدام در ذهن خود بی‌اهمیت بودن آن را تکرار می‌کنید، متأسفانه بسیاری از مواقع ناگزیر از انجام چنین کارهایی هستیم. برای حل این مشکل، هنگامی که مشغول انجام کاری هستید، از خود بپرسید: اگر این کار را نکنیم پی‌آمدهای آن چه خواهد بود؟ در صورت پاسخ دادن به این سئوال ممکن است کار شما اهمیت هم پیدا کند، چه بسا که شما با انگیزه‌تر آن را انجام می‌دهید.


کارهای مهم امّا غیرفوری

انجام کارهای مهم اما غیرفوری را در برنامه‌ریزی خود پس از کارهایی که فوریت بیشتری دارند قرار دهید و سعی کنید همواره اهمیت و فوریت و علت کارهایی را که انجام می‌دهید، در ذهن خود مرور کنید.

انجام این گونه کارها برای همه افراد لازم است. هر چه کاری مهم‌تر را به تعویق بیندازید؛ به طوری که میزان فوریت آن زیاد شود، اهمیت آن کمتر جلوه خواهد کرد، ولی باید درنظر داشته باشیم که جنبه اهمیت یک کار هیچ وقت با از بین رفتن فوریت انجام آن از بین نمی‌رود.


مؤثربودن و رضایت‌بخشی

لبوف می‌گوید: رضایت‌بخشی یعنی کاری را درست و دقیق انجام دادن، امّا مؤثربودن یعنی درست و دقیق انجام دادن کار.

مؤثربودن و رضایت‌بخشی نیز شامل چهار بخش می‌شود که عبارت‌اند از:

1) کار بی‌اهمیتی ناقص انجام شود (مؤثرنبودن، رضایت‌بخش نبودن)

هرگاه کار بی‌اهمیت باشد، و ضعیف هم عمل کنید، نه تنها هیچ نفعی نخواهد داشت بلکه مشکل را پیچیده‌تر خواهد کرد چرا که زمان بسیار بیشتری صرف پیداکردن راه‌حل مشکلی که پیچیده‌تر هم شده، خواهد شد، پس کارهای کم‌اهمیت بهتر است انجام نشوند و چه بسا ناقص انجام دادن آن، نیز جای بحث دارد.

2) کار مهمی ناقص انجام شود (مؤثربودن، رضایت بخش نبودن)

ممکن است تعجب کنید که چرا ممکن است یک نفر کار مهمی را ناقص انجام دهد؟

در جواب باید گفت: چون در حال تمرین کردن است. تلاش در جهت خوب انجام دادن کار است، منتها به دلایلی نظیر کم‌تجربگی انجام کار ضعیف به نظر می‌رسد.

3) کار غیرمهم کامل انجام شود (مؤثرنبودن، رضایت‌بخشی)

انجام کارهای غیرمهم به طور کامل موجب احساس رضایت‌مندی در فرد می‌شود. بنابراین برای تقویت اراده خود به کارهای کوچک و جزیی هم توجه کنید و سعی کنید آنها را کامل انجام دهید تا اعتماد به نفسی حاصل شود که اساس و پایه انجام کارهای مهم و بزرگ باشد، امّا مواظب باشید زیاده‌روی نکنید.

4) کارهای مهم، خوب و کامل انجام شود (مؤثربودن، رضایت‌بخشی)

یعنی این که بفهمیم چه کارهایی مهم هستند و آنها را آنقدر کامل انجام بدهیم تا رضایت کامل حاصل شود، در این صورت فرد احساس موفقیت بیشتری خواهد کرد.


» نظر

فارسی وان رسانه ملی می شود!





«فارسی وان» در رقابت با مجموعه هایی نظیر «زیر هشت»، «در مسیر زاینده رود» و «جراحت» قافیه را به طور تمام و کمال باخته است و برای همین است که دست اندرکاران این رسانه می کوشند راهی پیدا کنند برای جلوگیری از شکستی قطعی که وقوع آن در آینده نزدیک حتمی است!

رهوا -شبکه ایران: شبکه فارسی وان که چندی بود به سبب سیاست‌های نسبتا درست و اصولی دست‌اندرکاران رسانه ملی در تولید سریال‌هایی باکیفیت همچون «زیر هشت» و «فاصله‌ها» با کاهش شدید مخاطب روبه‌رو شده بود، پس از آغاز ماه مبارک رمضان و پخش مجموعه هایی نظیر «جراحت»، «در مسیر زاینده رود» و «نون و ریحون» و استقبال مخاطبان از این سریال ها، قافیه را به طور تمام و کمال باخته است و برای همین است که دست اندرکاران این رسانه می کوشند راهی پیدا کنند برای جلوگیری از شکستی قطعی که وقوع آن در آینده نزدیک آن قدرها هم دور از ذهن نیست.

از همین رو مدیر ارشد شبکه فارسی وان به تازگی طی گفتگویی از این مساله سخن گفته که از همکاری با صداوسیمای جمهوری اسلامی استقبال کرده و شبکه متبوعش این آمادگی را دارد که بتواند بر روی تولید پروژه های پرهزینه  به همکاری برای رسانه ملی تبدیل شود.

اما چطور می شود رسانه ای که بخش اعظمی از برنامه های آن کاملا مغایر هستند با هنجارهای اخلاقی جامعه ای مثل ایران، می خواهد به همکاری با صداوسیمای جمهوری اسلامی بپردازد؟! اصلا همکاری با کدام ایده بکر و درجه اولی! هرآنچه تاکنون از فارسی وان پخش شده صرفا مجموعه هایی بوده اند کاملا بی محتوا و در عین حال مبتذل که خنده دارتر از داستان های بی سروته آنها، این دوبله های آنها است که به شدت توی ذوق می زند! دوبله هایی عموما بسیار مبتدیانه که فقط و فقط خنده بینندگان را موجب می شوند!

فارسی وان از ابتدای شروع به کار خود، اساس برنامه هایش را بر ساده انگاری قرار داده یعنی کوشیده مجموعه هایی را برای پخش برگزیند که خط داستانی آنها حتی در حد یک پاراگراف هم نبوده و تنها تماشای یک قسمت از آنها کافی است تا بتوانی حدسیات نسبتا دقیقی را نسبت به ادامه داستان و حتی چگونگی پایان آن ارائه کنی! اگر بپذیریم که اصلی ترین سیاستگذاران یک رسانه مدیران آن هستند این گونه سهل انگاری هایی که در گزینش و دوبله آثار صورت می گیرد را بیش از همه می بایست به سیاستهای نادرست مدیران فارسی وان نسبت داد که هنوز در حل ابتدایی ترین امور مرتبط با شبکه مبتذل خود موفق نبوده اند اما ادعای آن را دارند که می توانند به همکاری خوب برای پرمخاطب ترین رسانه ایران که همان صداوسیما باشد، تبدیل شوند! کسی نیست به این دوستان بگوید آخر همکاری بر چه معیاری، وقتی شما حتی قادر نیستید اصلی ترین موازین اخلاقی مدنظر بینندگان ایرانی را تامین کنید، چگونه می خواهید دامنه فعالیت خود را توسعه داده و در مرتبه ای بالاتر فعالیت کنید؟!

جواب این سوال و سوالاتی شبیه به آن، چیزی نیست به جز روند نزولی فارسی وان در جلب مخاطب که این مساله حتی در کاهش تدریجی آگهی های تبلیغاتی این شبکه طی روزهای اخیر هم خود را نشان داده است! مدیران فارسی وان می خواهند یک بار دیگر برخیزند اما چون برای برخاستن هدفی ندارند، به جای خیزش مجدد، پشت سر هم زمین می خورند
» نظر

اسپانسر خواننده های لس آنجلسی بازیگر سفارشی سریال ماه رمضان شد

 در حالی که بسیاری تحصیل کردگان رشته سینما به دلیل نداشتن رابطه های قوی در حال حاضر بیکار هستند، (الف.ش) اسپانسر خوانندگان زیرزمینی و لس آنجلسی با رانت دایی خود به نقش آفرینی در یک سریال‌ تلویزیونی پرداخته است.
  (الف.ش) که برای اولین بار در یکی ازسریالهای ماه مبارک رمضان حضور دارد، بصورت غیرقانونی در این سریال نقش‌آفرینی کرده است. 
وی که حدوداً 30سال سن دارد در حال حاضر با اقامت در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، مسئولیت هماهنگی کنسرت‌های خوانندگان زیرزمینی و برخی خوانندگان لس‌آنجلسی  در دبی را به عهده دارد.
 این فرد در مواقعی نیز در نقش تهیه کننده ظاهر شده و سرمایه ساخت برخی کلیپ‌های زیرزمینی را که علیه نظام به سیاه نمایی می پردازند را تأمین کرده است.
گفته می شود این فرد که همزمان با حوادث تلخ بعد از انتخابات سال گذشته وارد ایران شده بود به دلیل برخی اقدامات  بازداشت و  پس از مدتی آزاد شده بود.
بر پایه این گزارش، پس از اطلاع برخی مسئولین، قرار بوده سکانس‌های مربوط به وی از این سریال ملکوتی حذف شود و فرد دیگر این نقش را بازی کند اما این اتفاق به دلیل نفوذ دایی این بازیگر که  وی نیز از بازیگران اصلی این سریال مناسبتی می باشد صورت نگرفت تا خواهرزاده نقش جوانی دایی را بازی کند.
 گفتنی‌است، در حالی که بسیاری از بازیگران و فارغ التحصیلان سینما به دلیل نداشتن رابطه های قوی در حال حاضر بیکار هستند، برخی افراد نظیر (الف.ش) به دلیل رانت‌های مختلف به نقش آفرینی در تلویزیون و سینما می پردازند.

» نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >